یاد یاران افطاریهای صمیمی بخیر
[ad_1] به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی آگاه به نقل از مشرق، سردار مرتضی قربانی فرمانده لشکر۲۵کربلا در دوران دفاع مقدس سردار مرتضی قربانی فرمانده لشکر۲۵کربلا در دوران دفاع مقدس در یادداشتی از دوران دفاع مقدس و همرزمی با سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده شهید نیروی قدس نوشت. متن یادداشت فرمانده لشکر۲۵کربلا در
[ad_1]
به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی آگاه به نقل از مشرق، سردار مرتضی قربانی فرمانده لشکر۲۵کربلا در دوران دفاع مقدس سردار مرتضی قربانی فرمانده لشکر۲۵کربلا در دوران دفاع مقدس در یادداشتی از دوران دفاع مقدس و همرزمی با سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده شهید نیروی قدس نوشت.
متن یادداشت فرمانده لشکر۲۵کربلا در دوران دفاع مقدس به این شرح است:
رمضان امسال متفاوت از رمضان های قبلی است. این زمزمه وجود دارد که حتی مراسم احیای شب قدر را هرکس در منزل خود و محدود به اعضای خانواده برگزار کند. امسال افطارهای ساده و صمیمی که بهانه دید و بازدید اقوام یا دوستان قدیمی و خبر گرفتن از بستگان و همسایگان و صله رحم بود هم برگزار نمیشود.
برای نخستین بار مراسم افطاری ساده و صمیمی فرماندهان جنگ که هر ساله در منزل سردار محسن رضایی برقرار بود، به علت شیوع ویروس کرونا، برگزار نمی شود و امسال از این اجتماع استثنایی و منحصربفرد رفقای قدیمی در این ماه مهمانی خدا، اقامه نماز جماعت به امامت آیت الله موحدی کرمانی، شنیدن سخنان و خاطره گویی فرماندهان و پخش فیلمهای واقعی قدیمی از جنگ و حال و هوای معنوی جبهه ها و تجدید میثاق با شهدا محرومیم.
افطاری پارسال در کنار شهید قاسم سلیمانی و دیگر بچه های جنگ که همه با لباس شخصی و همراه فرزندان و خانواده شان در منزل آقامحسن حضور داشتند و نه روی صندلی که روی فرش و موکت کنار همدیگر نشسته بودند، چقدر صفا کردیم، چقدر بغض کردیم و خندیدیم از دیدار دوستان و اشک حسرت ریختیم به یاد یاران سفرکرده.
انگار همین دیروز بود که من و قاسم، برای عملیات کربلای ۵، در فاصله شش کیلومتری بصره از پنج کیلومتر آبگرفتگی پنج ضلعی شرق بصره عبور کردیم و آمدیم روی پل عراقیها. من و قاسم آنجا دست به دست هم دادیم، قاسم سمت راست پل و من سمت چپ رفتیم. ایستادیم تا یک پیروزی بزرگ به دست آمد.
دشمن غافلگیر شد. من با قاسم سلیمانی و بعد هم آقای محمد کوثری، فرمانده لشکر ۲۷ دقیقا ۲۲ روز آب و غذای درست و حسابی نخوردیم، لباسمان پر از خون، پشت سرمان کانال ماهیگیری بود و آن قدر گلوله و توپ می آمد که جای راه رفتن هم نبود. دشمن حتی سنگرهای ما را تکه تکه و منهدم کرده بود؛ اما ۲۲ روز آنجا ماندیم و قطعنامه ۵۹۸ زمانی که ما ۶ کیلومتری بصره بودیم، بسته شد؛ یعنی زمانی که من و قاسم و کوثری و دیگر بچه ها دستان ارتش عراق را بستیم. به همین دلیل هشت بند از یازده بند قطعنامه به نفع ایران شد.
یاد همه یاران سفر کرده بخیر که سالهای قبل در این افطاری ساده و صمیمی همدیگر را می دیدیم و در آغوش می گرفتیم و حالا از دیدارشان – برای تا نمی دانم کی – محرومیم؛ شهید شوشتری، شهید همدانی، شهید کاظمی، شهید قاسم سلیمانی. امیدوارم به زودی دیدار تازه شود و سرنوشت ما در مسیر ولایت و همراه با شهادت رقم بخورد که سربلند و خندان به دیدار یاران سفرکرده بشتابیم.
[ad_2]
لینک منبع
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0