ماجرای جالب " ملا محتقی " و " علی دونا " ؛ قصه این روزهای شهر یاسوج

به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی آگاه  هجیر تشکر از حامیان مهدی روشنفکر، یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات مجلس شورای اسلامی در صفحه مجازی خود نوشت:

ملا محتقی، برادری داشت به نام علی دونا، (دونا)در گویش محلی همان دانا است اینان به کمک عِده و عُده خود و به اقتضای شرایط بر آن شدند تا سنگی را که مانع کاشت و برداشت بود را از راه خود بردارند سنگ بسیار بزرگ و سنگین و مستحکم بود و قدمتی داشت به بلندای تاریخ.

علی دونا یک تنه کنار سنگ ایستاد و به نیروی بازو خیال خام می پخت و ادعا داشت که سنگ را به راحتی جابجا می کند.

اما سنگ عظیم تر از  قوت دستان علی دونا بود، ملا محتقی تماشاکنان در کنجی نشسته بود، وی در این مواقع با غیض و غضب برادر را خطاب می کرد، این بار هم خشم در چشمانش موج می زد.

نگاهی فقیه اندر سفیه به "علی دونا" انداخت و به طعن و طنز گفت: علی نوناااا!(علی نادان) با سنگ پنجه مکن و خود را رنجه مکن، سنگی با چنین صلابت و قامتی با بازوان ضعیف و تن نحیف تو هرگز تکان نمی خورد؛ هل دادن این سنگ مهار می خواهد و ماهری و ساحری!

با نیروی ده مرد کاری و هزار نکته باریک تر از مو!

حالا حکایت لویی جرگه ها وگعده های سیاسی خاص در شهر ماست، این ها در دوره گذشته هم سیر بی سلوک کردند و راه بی خروج رفتند؛ ( فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرین:آن گاه مغلوب شدند و کوچک بازگشتند)اما درسی نیاموختند و تجربتی نیندوختند.

 سیاست روی دستشان مانده است؛ تا جایی که نباید گفت: سیاست آن ها قطعا ضعف هایی داردبلکه باید نوشت: ضعف های آن ها هم قطعا اندکی سیاست دارد.

مشفقانه و مشتاقانه اما رقیبانه می توان راهکاری به آن ها پیشنهاد داد(استفید من تجارب السابقین و الا فلا!)

عرض و ارزت به باد خواهد رفت، جختی با این بازی های مار و پله به مقصد هم برسند اما به مقصود نمی رسند! سیاست هم البته خافضه الرافعه است  بالا می برد و زمین می زند، لا جرم آنکس که بالاتر نشست/ استخوانش سخت تر خواهد شکست.

مع هذا به دریا در منافع بی شمار است آنان علی دونا به اسم اند و علی نونا به رسم، روشنفکر آن سنگ استوار و پر هیبت است فرخیانی نیز ملا محتقی قصه ماست که ظرائف و طرائف کار را می داند، هزار باده نخورده در رگ تاک است.

زهی خیال باطل خونسرد باشید! او زیرک تر از آن است که تن به هر بازی سخیفی دهد.

انتهای پیام/