به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی آگاه امروز دو تصویر از تلویزیون پخش شد. یکی تصویر رئیس جمهور چین با جمعیتی میلیاردی که قریب دو ماه درگیر ویروس کرونا است و امروز رئیس جمهورش با افتخار به این که توانسته این ویروس را مهار کند ، شخصا ، به شهر ووهان رفته تا فضایی را که آمریکا برای شکستِ اقتصادش ایجاد کرده و ووهانش را شهر کرونا نامیده ، تغییر دهد و تصویر دیگر، تصویر جناب روحانی بود که در حالی که ویروس کرونا در کشورش بحران ایجاد کرده، در پستویِ برجِ عاج نشسته واز آنجا می خواهد ، تلفنی، با استاندارانی که خودشان هم تکلیفشان را در مواجهه با این پدیده نمی دانند، بحران را مدیریت کند.
از همینجاست که تفاوت مدیریت ها مشخص می شود.
مدیران کارآمد و توانمند ، خود ، بی محابا ،افسارِ امور را به دست می گیرند و مسائل را رتق وفتق می کنند ولی مدیرانِ ناتوان در سردرگمی امور را به افرادغیر مسئول واگذار می کنند.
گویا رئیس جمهور محترم و معاون اولش از ترسِ جان خود ، در کنجی ، خزیده اند و مجموعه امور پراکنده و متعدد را ، که در این بحران نیاز به فرماندهی واحد با اختیارات تام دارد ، به وزیر بهداشت که هیچ جایگاه اداری و قانونی برای تمشیت امور ، ندارد واگذار کرده اند.
از وزیر بهداشت توقع تامین مالی ، پشتیبانی سخت افزاری، تعطیلی مدارس ودانشگاه ها ، تعطیلی نمازهای جمعه و جماعت، هتل ها و جلوگیری از مسافران نوروزی، تامین امنیت ،راه اندازی کارگاه ها و تولید ژل و ماسک و…. و در نهایت وآخر قصه ، درمان بیماران را دارد و خود
گاه گداری ، تلفنی با استانداران و…. به گونه ای که گویی با رئیس فلان کشور در حال گفتگوست، از دور ، سراغی می گیرد.
و دستی بر آتش می گیرد.
گویی رئیس جمهور محترم عادت دارد در تمام بزنگاه های بحرانی کشور از سیل و زلزله گرفته تا کرونا و… غیبش بزند و آب که از آسیاب افتاد ، تشریف بیاورد و افاضات بفرماید.
وضع امروز دولت و افسارگسیختگی شرایط و اوضاع و دلهره مردم به حدّی است که شهروندان در خیلی از امور ،خود ، ناشیانه وغیر کارشناسی پای کار آمده اند و بعضی از آنان ، برای جبران خلاء حضور دولتمردان ،دست به اقداماتی می زنند ، که هزینه های دیگری را بر کشور تحمیل می کند.
در این شرایط و با نگاه به بی مسئولیتی دولت وشخص رئیس جمهور ، تشبیه و مثالی محلی و منطقه ای که بر پایه ی یک باور است ، در ذهن تداعی می شود. مثالی که بومیان منطقه همه آن را دیده و شنیده اند.
و حکایت ؛ آنگونه که می دانید ومی دانیم ، ازین قرار است که گویا درویش امامزاده حمزه که در کنار شهر سرفاریاب قرار دارد، گله بزی داشت که هر روز آن ها را بدون چوپان وبا توکل به خدا و استعانت از امامزاده برای چرا به کوه می فرستاد تا بچرند وبرگردند و گلّه ی بز می رفتند ومی چریدند و به سلامت برمی گشتند.
از آن زمان گلّه بز شاه حمزه ، مثلی شده است برای کارهای بدون مسئول و فرمانده و مدیر.
راستی این نحوه عملکرد را باید به حساب چه چیزی گذاشت؟
بی مدیریتی؟
عافیت طلبی؟
تعمدی؟
و امروز مردم و مدیرانِ سردرگم و مجلسی که وکلایش در مهمترین وضروری ترین شرایط
جان خود را برداشته اند و گریخته اند، یک صدا می گویند:
روحانی کجایی؟؟
دقیقا کجایی؟؟
کاش چون گلّه بز شاه حمزه ،چند صباح مدیریت فاخر جناب روحانی را به سلامت پشت سر نهیم و با توکلّی چون درویش شاه حمزه ، شکست کرونا را جشن بگیریم و در آن روز سخنرانی فصیح و بلیغ جنابشان را مستمع باشیم. ان شاالله.
فریدون فاطمی زاده – بیستم اسفند سال کرونایی (۹۸) -دهدشت
انتهای پیام .
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0