در میانه این همه قیل و قال و هیاهو ودر زیرِ آسمانِ تیره و تاری که در این روز هایِ به اصطلاحِ “شادی و نشاطِ بهاری! “،بی وقفه و شلّاقی بر سر و روی شهروندانِ خسته، کوفته، درمانده و ناامیّدمان باریدن گرفته و می گیرد، و با این همه ویرانی بر جای مانده و دربِدَری آزاردهنده هم میهنان، در جای جایِ ایرانِ من وتو ، مانده ام من به تو دلداری دهم، یا تو به من و یا آن گونه که رسمِ دیرینِ فرهنگ ماست ،همه به یکدیگر تسلیت گفته و دلداری دهیم!
چه، تا بوده و نبوده ،با تسلیتی چند کلمه ای و کلیشه ای، مصیبت های زنجیره ای وارده بر زندگی فردی و جمعی مان را که کم هم نبوده اند، به حسابِ “تقدیر و سرنوشت” گذاشته و می گذاریم و راحت از کنارشان می گذریم.
تو گویی ، شانه هامان را از زیر بار مسئولیّت های انسانی خالی کرده و سبک شده ایم!
و این در حالی است، که همگان به این اصلِ بنیادی معتقدیم که:
“خدا بخشنده و مهربان است”
وبا هیچ تنابنده ای سرِ ستیز و ناسازگاری ندارد .
و من و تو و ما خواسته و ناخواسته دستِ کم در بخش هایی باعث و بانی چنین فاجعه هایی بوده و هستیم !
به خود آئیم و به جای این همه آه و ناله و فغان از دستِ “شانس و اقبالِ نا سازگار” و “فلکِ بد کردارِ و کج مدار ” عقل و تدبیر و آگاهی و اراده را به کار بسته ،تا از میزان خسارت های جانی و مالی از رهگذرِ حوادث ویرانگر طبیعی و غیرطبیعی بکاهیم.
مگر نه این است، که “دیگران” با بکارگیری این ابزارها توانسته اند،از خشمِ طبیعت بگونه ای قابل توّجه کاسته و به بهترین شکل آن را مدیریّت و مهار نمایند، چرا ما نتوانیم؟
کدام عقلِ سلیم است ،که نداند، خشمِ طبیعت در قالب حوادثی چون :
سیل، زلزله، طوفان ، رانش زمین و… قابلیّت مهارِ صددرصدی نداشته و همزمان تردیدی در کاهشِ خسارات سنگینِ ناشی ازبلایایِ طبیعی با بهره گیری از مدیریّت کارا، اصولی و متّخصص داشته باشد؟
پس می توانیم و خوب هم می توانیم.
اما اینکه ،چرا در این عرصه ناتوان نشان دادهایم ،برمیگردد، به ساختارِ فرهنگی و مدیریّتی مان ،همان ساختاری که همه چیز را از پیش تمام شده می بیند!
ساختارِ “تقدیر گرا” !
همان نوعِ نگاهی که در سال ۱۳۸۹ از جانبِ معاون وقتِ وزیر کشور و رئیس سازمان مدیریّت بحران کشور آن روز در قالبِ:
“امضای تفاهم نامه با حوزه علمیّه با هدفِ کاهش بلایای طبیعی”! شاهدش بودیم و امروز نیز در مصاحبه جناب نجّار(سُرخه ای )سکّاندار فعلی مدیریّت بحران
کشور با شبکه خبر سیما در موردِ سیلِ ایلام و شهرهای دیگر با بی میلی شاهدش هستیم!
“من میگویم، ریش ام آتیش گرفته، کاری بکن،اون توصیه میکند،یه دسته بلال درمان دردته”!!
مدیری که در زمان استانداری کرمان از زبان وی در جریان بازدید از یکی از مناطق زلزله زده این استان چنین می شنویم:
“مردمِ منطقه زلزله زده از ایمان و اعتقاد بسیار بالایی برخوردار بودند. به عنوان مثال:
در بازرسیهای مایک منزلی مشاهده شد، که سه دیوار آن در اثر زلزله فرو ریخته و یک دیوار که عکس دکتر احمدی نژاد بر آن نصب شده بود، خودِ مردم با اعتقاد راسخ و محکم خود اذعان داشتند ،که رئیس جمهور محبوب و دلسوزِ ما خدمات فراوانی برای ما مردم به ویژه روستائیان انجام میدهد و اعتقاد آنها بر این بود، که لطف و نظر خداوند بوده که این دیوار فرو نریخته است”!!
اندکی درنگ و رجوع به پیشینه و نوع نگاهِ این مدیر مسئول بالادستی و رئیس ستادِ بحران کشور و نگاه هایی از این قماش، جواب همه پرسش های مان را میگیریم!
اذعان کنیم، ابعادِ این مصیبت یعنی وجود آدم هایی با این طرز تفکر در راسِ هرمِ تصمیم گیری کشور ،دراین حوزه و در دیگر حوزه های مدیریّتی کشور ،کمتر از خود این بلاها نبوده و نیست!
چه، اگر غیر از این بود، امروزه روز در چنین حال و روزی قرار نداشتیم، که با بارشی ۱۶ میلیمتری شاهدِ صحنه های آخر زمانی با این همه کشته و مجروح و مصدوم و خسارت های سنگین مادی و معنوی جبران ناپذیر باشیم !
سیل، زلزله ،طوفان ، رانش زمین و… سیر طبیعی خود را طی می کنند ؛ما چرا خود را در مسیر خشم شان قرار داده و تماشاگر بی دست وپای این همه ویرانی باشیم؟
به حریم که چه بگویم ، به راحتی به بستر رودخانه بی هیچ مانع و رادعی در جلو چشمِ مسئولان تجاوز و دست اندازی روا می داریم ، آنگاه انتظار داریم، از آسیب هم در امان باشیم !
با آگاهی رویِ کمربند زلزله، آن هم بدون رعایت استانداردهای لازم، خانه می سازیم، انتظار امنیّت داریم!
جنگل و پوشش گیاهی را با نادیده انگاشتنِ قانون به تیغ تیز ارّهای برقی و بولدوزر ها و بیل مکانیکی های غول پیکر سپرده و از بین می بریم، سیل را غضبِ الهی مینامیم!
و برای رفع بلا به جادو و جنبل و دعا نویس پناه می بریم!
حریم رودخانه ها را شخم می زنیم، انتظارِ رعایت “حریم مان “را داریم !
مسیلِ آبراه شیب دار ورودی شهر را برای زیبا سازی،
بدون حساب و کتاب پر کرده و به گل و گیاه می آرائیم ، بی آنکه بفکرِ امنیّت مردمِ بی دفاع شهر مان باشیم، و توصیه ها،اخطارها و فریاد های متخّصصان دلسوز را نادیده و ناشنیده انگاشته و در کشوی میز شخصی مان برای همیشه بایگانی شان می کنیم!
و….و…. !!
بپذیریم، که این همه خسارتهای مالی و جانی در قسمت زیادی محصولِ ندانم کاری های من و توست و از آن مهّم تر دهن کجی آشکار، به قانون و نبودِ نظارت و برنامهریزی در نظامِ مدیریتی کشور!
فراگیر ،متوازن و پایدار بودن توسعه برایمان جا نیفتاده و اصولا با قاعده ای بنیادی و جهان شمول در نظام توسعه بنام”آمایشِ سرزمین”
بیگانه ایم.
با قاعده “مَن درآوردی ”
“هر چه پیش آید خوش آید!” از دیر باز اُنس و الفت دیرینه ای داشته و با آن روزگار می گذرانیم!
بیائید و بیاییم، یک بار برای همیشه در به کارگیری این روشهایِ کهنه، تکراری، بیخاصیّت و پرهزینه تجدید نظر کرده ،از گذشته درس بگیریم!
بیائید و بیائیم ، از خانه تا مدرسه ، دانشگاه،اداره و جامعه به نظم و قانون بها داده ،نه در شعار که در عمل در لایه هایِ فرهنگ پنداری،گفتاری و کرداری مان نهادینه اش کنیم.
راستی چرا نمی خواهیم ،بپذیریم، که در انجام وظیفه، آنگونه که شایسته و بایسته است، کوتاهی کرده و میکنیم؟
چرا حاضرِ به پذیرش واقعیّت های موجود نبوده و هماره جز فکر و سخن و رفتار خویش، فکر و سخن و رفتارِ دیگری را بر نمی تابیم؟
چرانمی خواهیم، باور کنیم، که این خسارت ها کم و بیش به عملکردِ ما بر میگردد و با بهره گیری از چراغِ عقل و تدبیر و مشارکت دادن صاحب نظرانِ آگاه و دور اندیش میتوان، آن را به کمترین میزان رسانید؟
تا کَی میخواهیم با بکارگیری این “روش هایِ غیر عقلایی” کشور داری کنیم؟
در روز های آینده باران هایِ سیل آسا هم فروکش خواهد کرد، و آسمان رنگ آبی و چهره آفتابی اش را نشان خواهد داد!
روز از نو ،روزی از نو .
دوباره ، همان آش و همان کاسه!
نه اوّلین سیل و زلزله و طوفان و رانش زمین بوده و نه آخرین شان خواهد بود، اینها همه وقت در راهند، نه فقط برای ما، که برای همه دنیا ! با این تفاوت که آنها با برنامه و آماده ،امّا ما بهم ریخته ،بی برنامه و ناهماهنگ !
تا دیر نشده ،فکری اساسی به حالِ آینده مان بکنیم.
تردیدی ندارم، در پس زمینه و عقبه تمامی این مصیبت هایی که بر مردم وارد شده و می شود،از فاجعه خود ساخته دروازه قرآن شیراز بگیر، تا آق قلایِ گلستان، مازندران ، خراسان ، کرمانشاه،ایلام و… همه و همه ردّ پای آشکارِ خطاهای انسانیِ ناشی از مدیریّت های سلیقه ای ، فامیلی، کژاندیش ،منفعتطلب، رابطه محور ،گروه گرا، حامی پرور، قوم گرا و از همه مهّم تر:
“ناآگاه و تنگ نظر” آشکارا بچشم می خورد!
برای اینکه به این ردّ پاها میدان ندهیم و آنها را بگونه ای اصولی پاک کنیم ، آنان را در قالبِ قانون “دریافته “و به مردم مظلوممان ولو برای تسکین آلامشان هم که شده وزن و قدّ و اندازه شان را نشان دهیم !
راستی ،اگر این مردم نوع دوست و فدا کار را نداشتیم، تکلیف مان چه بود وچه نام و نشانی از ما باقی می ماند؟
مگر می شود، از نابودی محیط زیست و منافع سرشارِ اقتصادی تافته های جدا بافته از قِبَلِ آن و نیز انحصار ” در زمینه های گوناگون یاد کرد و همزمان امنیّت شهروندان را نیز تامین و تضمین نمود ؟
یک طرفه به داوری ننشینیم، و بدون سند و مدرک معتبر شخص، جریان ، سازمان ،نهاد و یا گروه خاصّی را متّهم به وارد کردنِ چنین خسارت هایی بر پیکره نحیف اجتماع نکرده و سعی در بهره برداری از این رویدادها ، به نفع و یا به ضررِ هیچ دسته ،گروه و جریانی نداشته باشیم!
از یاد نبریم،اینها و بیشتر از اینها ،محصولِ دوره ای خاّص نبوده و در گذرِ زمان شکل گرفته اندو کم وب یش همگان در زنگ زدگی و گُسستنِ حلقههای این زنجیره نقش داشته و داریم!
بیائیم، برای دستمالی ،قیصریه را به آتش نکشیم!
شفاف بگویم، همه از خُرد و درشت در خلقِ این مصیبت ها نقش داشته و داریم، از مردمِ “همیشه در صحنه” ی کوچه و بازار بگیر، تا مسئولان و مدیران دیروز و امروز!
مردم، از این جهت، که با وجود گذشتنِ از جان و مال و داشته های خویش دَم فروبسته و خواسته های به حق و قانونی شان را آنگونه که شاید و باید مطالبه نکرده اند !
و بسیاری از مسئولان و مدیرانِ دیروز و امروز، به جهت ندانم کاری ها ،تنگ نظری ها ،خود بزرگ بینی ها و انحصار گری هایشان ،در آفرینش چنین وضعیّت ناامیدکننده ای!
مسئولانی که گویی ،تا این زمان در دایره سنجشِ رفتارشان، کفه ترازوی احساس بر کفه “عقل و تدبیرشان” چربیده، اندیشه و آینده نگری در برنامه هاشان جایگاهی نداشته و ندارد!
سیل ،زلزله ،طوفان ، رانشِ زمین و… حتّی با بهره گیری از پیشرفته ترین ابزارهایِ تکنو لوژیک به تمام و کمال غیرقابل مهار و کمتر قابلِ پیش بینی اند و در همه دنیا همواره خسارت زا.
امّا در یک ارزیابی ساده و سرانگشتی در کشورِ من و تو ،نه بحرانِ خشمِ طبیعت، که بحران مدیریّت و ناهماهنگی است،که بیداد میکند!
پرسش پایانی ام این است:
راستی”وظیفه آمادگی و پیشگیری از بحران ها ،مدیریّت آنها و ارائه کمک های اولیّه به آسیب دیدگان و باز سازی مناطق ” در چاچوب قانون بعهده کدام نهاد است؟
مگر نه این است، که این نقش قانونی بر عهده سازمانی دولتی از زیر مجموعه های وزارت کشور
بنامِ ” سازمان پدافند غیر عامل ”
قرار داده شده ؟
مسئولان رده بالای کشوری، از عملکردِ این سازمان ،نقش و مسئولیّت اش در پیشگیری ناشی از خسارت های سنگین جانی و مالی بلایای طبیعی به ویژه در آنچه به سیلِ خانمان سوزِ سرتاسری اخیر مربوط می شود ، بنا به وظیفه بصورت مستند به مردم گزارش دهند!
نبودِ شفافیّت در کارها بُنمایه بسیاری از این گرفتاری هاست.
بیش از همه دستِ قوّه قضائیه را می بوسد ،که با بی طرفی کامل و “استقلال”رای ، در اجرای اصل ۱۵۶ قانون اساسی وارد و به همه شایعات و پچ پچ ها در یک بررسی تمام عیّار، در قالبِ گزارشی مستند ،شفاف و فراگیر به مردم ، به همه شایعه ها و پچ پچ ها خاتمه دهد !
شاید با انجام چنین اقدامِ قاطعی، قسمتی از آبِ رفته “اعتماد عمومی” ، به جوی بازگردانده شود!
شاید!!
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0