پیشگامان مبارزه با «رژیم پهلوی» در جنوب/ روزی که «گچساران» دینش را به انقلاب ادا کرد+تصاویر
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از صبح زاگرس؛ معمولا ملت های بزرگ در طول تاریخ کارها،حرکات و اقدامات تاثیر گذاری انجام دادند که این حرکت ها مانندی قله های رفیعی هستند که تاریخ آنها را ساخته است .ملت ایران نیز در کل از این موضوع به دور نبوده و نیست و در انقلاب
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از صبح زاگرس؛ معمولا ملت های بزرگ در طول تاریخ کارها،حرکات و اقدامات تاثیر گذاری انجام دادند که این حرکت ها مانندی قله های رفیعی هستند که تاریخ آنها را ساخته است .ملت ایران نیز در کل از این موضوع به دور نبوده و نیست و در انقلاب اسلامی عظمت ها و شاهکارهایی را دیدیدم که از ۱۵خرداد ۴۲شروع می شود و همچنان ادامه دارد و جریان هایی همچون ۹دی ها را خلق می کند و گرامیداشت و مناسبت های چون ۱۳آبانماه هاو … نیز ناشی از این پدیده است.
پس از سال ۱۳۴۲ به بعد دو جریان در مقابل همدیگر قرار داشته و هرکدام در تلاش بودند تا جامعه را به سوی اهداف خود سوق بدهند. یکی جریان حکومت در قالب قدرت دولت و فعالیت های ادارات به ویژه ادارات آموزش، احزاب، انجمن ها، رادیو و تلویزیون و مطبوعات و دیگری هم جریان علمای دینی در قالب فعالیت های فرهنگی بود.
البته در این دوره در کهگیلویه و بویراحمد”سرلشکر علیزاده” به مدت ده سال (از ۱۳۴۲ت ۱۳۵۷) در مقام فرماندار کل، مسئولیت اجرای سیاست های دولت را به عهده داشت. پس از او فردی غیر نظامی به نام “فریدون امیر ابراهیمی” به عنوان فرماندار کل بدین ماموریت گمارده شد. پس از دو سال امیر ابراهیمی جای خود را به فرد غیرنظامی دیگری به نام “احمد جوهرزاده” داد. در زمان ایشان بود که در سال ۱۳۵۵ فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد به استان تبدیل شد. اما با توجه به حوادث سال ۱۳۵۶ که نه تنها کشور بلکه منطقه کهگیلویه و بویراحمد به خصوص شهرستان گچساران دستخوش حوادث دیگری شد که به تدریج موج انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) سراسر کشور را گرفت و مردم منطقه کهگیلویه و بویراحمد که مردمی شیعه مذهب و غیرتمند بودند از انقلاب اسلامی استقبال کردند.
مردم استان هم، همانند سایر مردم کشور، مجموعه سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حکومت پهلوی را در جهت وابستگی به بیگانگان، مسخ هویت دینی، ملی و عقب ماندگی از کاروان تمدن تشخیص دادند و فرصت یافتند تا با ارزیابی سیاست ها و اقدامات حکومت پهلوی، به مقایسه آنچه “بودند” با آنچه که باید “باشند” بپردازند.در نتیجه گروه گروه فریاد انقلاب اسلامی را لبیک گفتند. بدین سبب هنگامی که نخستین گروه از جوانان در شهرستانهای استان به تظاهرات اقدام کردند از طرف هواداران شاه مورد سرکوب قرار گرفتند که بیشترین درگیری و سرکوب در جنوب کشور در شهرستان نفتخیز گچساران اتفاق افتاد.
یکی از اولین شهرهایی که در استان کهگیلویه و بویراحمد به ندای حق طلبانه امام خمینی (ره) علیه حکومت پهلوی پاسخ مثبت داد، مردم مبارز گچساران بودند. نخستین آثار این حرکت در ماه مبارک رمضان و عید سعید فطر سال ۵۷ آشکار شد. تظاهرات، تعطیل شدن بازار و پس از آن اعتصاب کارکنان صنعت نفت و قطع صادرات نفت به یک خیزش عمومی تبدیل شد. این شهر به خاطر نفت آنچنان مهم شده بود که ساواک، نیروهای مسلح نظامی اعزامی از استان های فارس و خوزستان برای سرکوب و جلوگیری از تظاهرات بسیج شدند.
پس از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷همزمان با شهرهای بزرگ و مذهبی کشور چندین طبقه و گروه در شهرستان گچساران فعالیتهای مبارزاتی و انقلابی با حکومت پهلوی داشتند از جمله روحانیون که در تاریخ سیاسی معاصر ایران فراز و فرودهای زیادی داشتهاند. در اعتراضات علیه نفوذ اقتصادی بریتانیا اواخر قرن نوزدهم، در جریان انقلاب مشروطیت (۱۹۰۶ تا ۱۹۰۸) ، در ملی شدن صنعت نفت ( ۱۹۴۴- ۱۹۵۳) و پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ نقش مهمی داشتند.همانگونکه در شهرهای بزرگ به ویژه مذهبی، علما و روحانیون نقش مهمی را در هدایت مردم برای مبارزه با حکومت شاهنشاهی داشتند در منطقه کهگیلویه و بویراحمد به همین شکل بود.
به گونهای که علمای منطقه از جمله مرحوم حضرت آیت الله ملک حسینی (ره)، مرحوم حجت الاسلام میراحمد تقوی، مرحوم حجت الاسلام سید جهان غلامی، حجت السلام حاج یونس هاشمی، حجت الاسلام سید نادر حسینی، مرحوم حجت الاسلام سید غلامحسین بلادی و.. همه اعتبار معنوی خود را در جهت بسیج مردم به صحنه انقلاب به کار گرفتند.در شهرستان گچساران هم حجت السلام “شهید محمد تقی بشارت” و مرحوم حجت الاسلام “متقی کاشانی” به ویژه شهید بشارت نقش بسیار مهمی داشته اند به گونهای که مردم شهرستان گچساران را به انقلاب دعوت کردند و خود رهبری فعالیت های انقلابی و تظاهرات مردم را به عهده گرفتند.
نبرد سیاسی میان علما و مقام های حکومت شدت گرفت و هر کدام سعی داشتند مردم را در جبهه خود قرار دهند. مقامهای حکومتی (ساواک) حتی درصدد برآمدند که عده ای از افراد ناآگاه منطقه گچساران به عنوان چماقدار، مامور سرکوبی انقلابیون در این شهرستان بکنند اما در این ایام دیگر چنین افرادی به چنگ آنان نیفتاد. مردم این شهرستان همه پشت سر علما قرار گرفته و در جهت تحقق انقلاب اسلامی میکوشیدند. در این میان با تلاش علما و روحانیونی از قبیل شهید حجت الاسلام محمد تقی بشارت حتی نخبگان سنتی و جدید منطقه گچساران هم به صف تودههای مردم پیوستند.
معمولا در اکثر انقلاب های دنیا، نخبگان دانشگاهی، نقش چاشنی و مردم نقش باروت را دارند. در انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن مردم استان و به خصوص شهرستان گچساران هم بدین گونه بود. فعالیت انقلابی دانشجو و دانش آموزی گچسارانی در سالهای اولیه پراکنده، نامنظم و بیشتر زیر زمینی و به ترس از ساواک و مقامهای حکومتی، خیلی آشکار و علنی نبود و بیشتر به صورت تیم های غیر ساماندهی شده مشغول به فعالیتهای انقلابی خود بودند که تشکیل این هسته بیشتر توسط “محمد زید بهبهانی” و تدریجا چند نفر شرکت نفتی و فرهنگی نیز به این جمع پیوستند و به مناسبتهای مختلف در این مجالس به تفسیر قرآن مجید و بخشهایی از نهج البلاغه و دعای کمیل می پرداختند.
“حاج بهرام تاجگردون”، “حاج الله کس راهی”، “هوشنگ نقاب”، “نعمت الله ممتازان”، “محمد رحیم لبافی نژاد” و… از دیگر اعضای این هسته بودند. البته “محمدزید بهبهانی” به خاطر فعالیت های انقلابی خود در ماهشهر از سال ۱۳۴۶ به گچساران تاپیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تبعیدشد. وی نقش محوری و کلیدی در این تیم و جریان انقلابی شهرستان گچساران که بعدا به همراه “حاج بهرام تاجگردون” و “شهید محمد تقی بشارت”، حلقه اتصال تمامی این گروه ها تا بهمن ۱۳۵۷ را بر عهده داشت.
یا نقش موثر و مفید آقای “محمد رحیم لبافی نژاد”، مربی هنرستان و آموزش قرآن گچساران در تربیت دانش آموزان آن هم به صورت مختلط (دختر و پسر) را نباید نادیده گرفت. به گونهای که از کلاسهای درس قرآن ایشان، “مجتبی موسوی” و “محسن گلستان” و از هنرجویان هنرستانش، “عیسی پناهی”، “صدرالله نوری نژاد”، “حسین لیراوی” و “غلام لرکی” بعد از انقلاب در جنگ تحمیلی به فیض شهادت نائل شدند و این نتیجه آموزش مخلصانه آن دوران فرهنگیان شهرستان نفتخیز گچساران بود.
همچنین، مرحوم حاج “فریدون شریفی” از دیگر فرهنگیان قدیمی و با شرافت منطقه، در فعالیتهای چه قبل و چه بعد از انقلاب هم نقش داشت به گونهای که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، حجت الاسلام شهید محمد تقی بشارت با دست خط خود (در حال حاضر ایننامه موجوداست) این چهره فرهنگی محبوب و معتمد را به عنوان یکی از اعضای کمیته انقلاب در شهرستان باشت معرفی کرد.
برادران صابری با توجه به اینکه در شهر قم بودند از این طریق نقش مهمی را در رساندن اعلامیه های حضرت امام(ره) و شعارهای انقلابی به تیم های دانشجوی و دانشآموزی داشتند. به گونهای که علاوه بر شهرستان گچساران، شهرهای جنوبی را هم به نوعی تغذیه می کردند و جریان انقلابی شهرستان گچساران هماهنگ با شهرهای بزرگ و مذهبی مسیر خود را طی مینمود.
ناگفته نماند مرحوم “حاج محمد نبی زاده” یکی از افراد موثر و کلیدی جریان انقلاب بود کهاقدام به تشکیل هستههای مطالعاتی از جوانان مبارز و مذهبی نمود و با هماهنگی سایر انقلابیون شهر و روحانیت مبارز به عنوان یکی از محورهای برپایی تظاهرات مردمی و اعتراضات عمومی، تحصن و اعتصاب فرهنگیان، بازاریان و کارکنان صنعت نفت گچساران با تمام توان و دقت و ظرافت انجام وظیفه نمود. با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و از همان روزهای اولیه هماهنگ با انقلابیون کشور حزب جمهوری اسلامی را تشکیل داد و به عنوان دبیر توانست در سایر بخشهای استان به عنوان یک محور تعیین کننده مدیریت جریان انقلابی را عهده دار شود. به گونهای که ایشان در در دهه شصت توسط منافقین ترور و به درجه رفیع جانبازی نائل شد.البته افرادی هم مثل جلالی های دیل (شهید علیویس، غلامعلی و امرالله)، علیمراد جعفری، علی رفیع پور، ابراهیم عسکرزاده هم بیتاثیر نبودند.
خواجویها هم مثل برادران صابری، فعالیت انقلابی چشمگیری داشتند. بدین گونه که اگر براداران صابری نقش تغذیه تبلیغاتی و ارسال اعلامیه های حضرت امام (ره) را از قم برای گروه های فعال انقلابی گچساران داشتند، خواجویها هم نقش ساماندهی مردم را جهت راهپیمایی و تظاهرات بر علیه رژیم پهلوی را بر عهده داشتند.به گونه ای که مرحوم علی خواجوی، آقایان “سید اکبر علیزاده”، مرحوم “علی خوانپایه” و “اصغر جمشیدی” را به طور ویژه مامور این امر مهم کرده بود .
البته ناگفته نماند مقامات حکومتی متوجه حرکت های انقلابی گروه های فوق شده بودند و با توجه به فشاری که به آنها وارد میکردند باعث شد که تعدادی از اعضای این گروهها دامنه فعالیت خود را به سایر استانها گسترش دهند و بیشتر نقش حمایتی را ایفا کنند. مثل آقای “موسی بلادیان” (برادر شهید بلادیان) که در واقع جرقه اولیه انقلاب (۱۳۴۵) در گچساران توسط ایشان و “محمد زید بهبهانی” زده شد و نهایتا در خوزستان مستقر شد.عده ای هم مثل حاج بهرام تاجگردون، برداران خواجوی، شهید بشارت و… سعی بر میدان داری و صحنه را در مقابل عوامل حکومت شاهنشاهی هیچ موقع خالی نکردند.
شایان ذکر است، تیم تقریبا “چهل نفری” از دانشجویان منطقه از قبیل : برادران جلالی دیل، دکتر بهادر مرودشتی، شهید عبدل خواجه زاده، سید قدرت الله حسینی، دکتر محمدتقی شریعتی، مرحوم دکتر حمزه پردال، سردار احمد خورشیدی، مرحوم سردار مهدی درخشان، شرافتی، اسفندیار پورکرم، رهام عبدیپور و… بیشتر نقش حمایتی را داشتند. به عنوان مثال سید قدرت الله حسینی در دانشسرای عشایری شیراز خیلی فعال و ارتباط تگاتنگی با انقلابیون منطقه داشت به گونه ای که ایشان از اواخر سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷ به مدت چهارده ماه در زندان اوین هم بند “هاشمی رفسنجانی” بسر می برد.
خانم “کوکب حاتمی” از مبارزین قبل از انقلاب ایشان بیشتر در مسجد سلیمان فعالیت میکردند و از سال ۱۳۵۲ تا اوایل ۱۳۵۷ در زندان اوین بسر میبرد و بعد از آزادی هم به گچساران تبعیدشد.همچنین خانم “زهرا عدالتجو” از مبارزین انقلابی خرمشهر که با گروه شهید محمد جهان آرا بیشتر همکاری داشت و به گچساران تبعید شد و در حال حاضر بازنشسته سپاه پاسداران است. همچنین، از خانم “بلقیس بیگدلی” یکی از سخنرانان، فعالین مذهبی و از اعضای کلاس های تفسیر قرآن و نهج البلاغه دهه اول انقلاب اسلامی هم می توان نام برد.یا مرحوم سردار مهدی درخشان، سردار احمدخورشیدی و سردار دقایقی (بیشتر در حوزه بهبهان و آغاجری) ارتباط تنگاتنگی با گروههای چریکی منصورون در خوزستان داشتند.
البته ناگفته نماند، تعدادی از این گروه “چهل نفره” بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، هسته اولیه نه فقط سپاه پاسداران گچساران بلکه استان (مرحوم مهدی درخشان، سردار عبدالله صابری، سردار دقایقی، سردار خورشیدی و…) را تشکیل دادند. تعدادی دیگر هسته اولیه جهاد سازندگی شهرستان باشت ( سید قدرت الله حسینی ، شهید عبدل خواجه زاده، سید اکبر علیزاده، ستار هدایت خواه و یدالله مرادی) و بعضی هم هسته ابتدائی جهاد سازندگی شهرستان گچساران (لبافی نژاد (پایه گذار)، شهیدواعظی، جلیل خواجوی، ناصر دیمی کاشانی، علی رفیع پور، علی فولادی وندا، امرالله احمدی، رهام عبدیپور، موسی شرافتی، اسفندیار پور کرم، دکتر بهادر مرودشتی، امرالله جلالی و…) و دیگر نهادها و ادارات این شهرستان را تشکیل دادند.
پس از شهریور ۱۳۲۰ و به دلیل نوسانات شدید مناسبات سیاسی و اجتماعی به ویژه بحرانهای اقتصادی در جامعه ایران، زمینه فعالیت اصناف و بازاریان افزایش یافت.با این وصف بعد از برکناری رضاشاه با توجه به تحولاتی که در عرصه سیاست پدید آمد زمینه برای دخالت بیشتر بازاریان فراهم شد. این گروه در بسیاری از رخدادهای سیاسی از جمله نهضت ملی شدن نفت نقش موثری را ایفا کردند.از این رو، اصناف و بازاریان شهرستان گچساران که بیشتر متشکل از بهبهانی و اصفهانیها بودند چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی و چه در دوران دفاع مقدس در راستای سربلندی کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد از هیچ کوششی دریغ نکردهاند.
عامل اساسی همگامی روحانیون و بازاریان گچساران با مردم در جریان انقلاب بیشتر شهید محمد تقی بشارت بود آن هم به خاطر پدر بزرگوارش که یکی از معتمدین و متنفذین آن روز بازار گچساران محسوب میشد. اوج همکاری این دو گروه در مهر و آبان ماه ۱۳۵۷ رقم خورد.به عنوان مثال شهید حاج سید “نجف بلادیان” در بازار خیاطی داشت. از طرفداران و علاقمندان امام(ره) بود.مدتی مسئولیت مجله (نشریه)”مکتب اسلام” را داشت و آنرا توزیع میکرد. در بخشی از مغازه این شهید بزرگوار کتابهای مذهبی فراوانی همیشه به چشم می خورد.
یا مرحوم “حاج رمضان منصوری اصفهانی” که در این تظاهرات نقش مهم و ارزندهای داشت و بدون ترس از ماموران حکومتی راه اندازی دستگاههای صوتی و تنظیم بلندگوهای راهپیمایی و مراسم را به عهده داشت.وی یکی از مبارزین فعال دوره انقلاب بود که جوانان تحت تعقیب را در خانه خود پناه می داد. مرحوم حاج “علی هاشمی” که ایشان هم یکی از بازاریان فعال و همیشه جلودار تظاهرات بودند به گونهای که در حادثه ۱۹ آبان وقتی ماموران ساواک به طرف مردم شلیک می کردند با صدای بلند می گفت نترسید تیر مشقی است.
همچنین مرحوم حاج آقا “بابا اصاغر”،حاج سید “مهدی موسوی” و مرحوم حاج “عبدالحسین پروان” و حاج “جابر نصریان” که از ریش سفیدان بازار گچساران بودند با شعارهای افشاگرانه از مسجد صاحب الزمان (عج) و از وسط بازار به سمت مسجد شهیدان حرکت کردند.بر این اساس، باید به چهرههای سرشناسی همچون شهید حاج سید نجف بلادیان، حاج محمد ابراهیم شریعتی، حاج بابا بشارت، حاج آقا بابا اصاغر، حاج سید مهدی موسوی، حاج عبدالحسین پروان، حاج رمضان منصور اصفهانی، حاج جابر نصریان و… که در بازار گچساران وجودشان الگو و درس بود، باید برای همیشه تلاش کرد تا این افراد به عنوان الگو و اسوهای ارزنده برای جوانان امروز منطقه شناخته شوند.
تنها کانال بسیج بازاریان گچساران در اتحاد با سایر گروهها، مساجد بودند. زیرا مساجد محل امنی برای بازاریان فراهم کرده بودند تا گردهم آیند و به مخالف با رژیم پرداخته و فشارهای حکومت را افشا کنند. از لحاظ اقتصادی نیز بازار هم نقش مهمی در پشتیبانی و حمایت از مبارزات انقلابی و انقلابیون داشت.مساجدی مثل صاحب الزمان(به همت بازاریان و مرحوم حجت الاسلام وهابی)، بیت العباس (به همت اصفهانیهای مقیم گچساران) و مسجد جامع یا شهیدان (به همت شرکت نفت و حاج آقا موسوی) در قلب بازار بود و این سه مسجد نقش بسیار مهمی در حوادث قبل از انقلاب گچساران به خصوص ۱۹ آبان ۱۳۵۷ داشتند.
مصداق عینی آن هم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۷ بود. حجتالاسلام مصباحی مقدم (مسجد صاحب الزمان(عج) بازار) وحجت الاسلام معلمی (مسجد بیت العباس(ع)) از دفتر مرحوم آیتالله عظمی گلپایکانی از قم به گچساران اعزام شدند که در شب های این ماه مبارک سخنرانی داشتند به گونه ایکه با بیان شیوا و سخنان جذاب خود، مستمعین زیادی گرد هم جمع می آمدند.
پس میتوان گفت که موارد فوق بیانگر پیوند عمیق مساجد و بازار و تأثیر این دو نهاد در پیروزی انقلاب اسلامی در شهرستان گچساران است. به گونهای که از یک طرف بازاریان؛ نیازهای فکری، فرهنگی و عقیدتی خود را از طریقاین مساجد برطرف میکردند و از طرفی دیگر با کمکهای خود نیز نیازهای مساجد مذکور را برطرف کرده و مبارزات مردمی را از طریق این مساجد وسعت میبخشیدند.
پس از کشتار خونین مردم در راهپیمایی ضد رژیم ستم شاهی در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که «جمعه سیاه» نامیده شد، صدها نفر از کارگران و کارمندان صنعت نفت پالایشگاهای تهران، تبریز، اصفهان، شیراز و کرمانشاه همزمان اعتصاب و بر شدت بحران سیاسی رژیم ستم شاهی افزود.برای اولین بار کارگران نفتی میدانهای نفتی اهواز، که بزرگ ترین میدان نفتی کشور را زیر پوشش خود قرار میداد، تصمیم به اعتصاب گرفتند. پس از آن کارکنان پالایشگاه آبادان و سرانجام در ۲۷ مهرماه ۱۳۵۷ تمام کارکنان میدان های نفتی اهواز که گچساران یکی از این میادین نفتی بود به اعتصاب میپیوندند. البته در روزهای آغاز اعتصاب پراکنده و بصورت غیر سازماندهی شده بود.در این بین برخی از گروهک های انحرافی قصد داشتند با شعارهای اقتصاد و سیاسی مانند “نان، مسکن، آزادی و… “در بین اعتصاب کنندگان نفوذ کنند. اما کارگران انقلابی برای جلوگیری از هر گونه شائبه در ۱۴ بهمن ۵۷ با برگزاری نماز جماعت جهت گیری حرکت خود را اعلام کردند.
در همین ایام با توجه به اینکه مناطق نفتخیز گچساران حدود یک سوم نفت کشور را تولید می کرد و از حساسیت ویژهای برخوردار بود. برخی از مقامات حکومتی به ویژه ساواک مانع اعتصاب پرسنل شرکت نفت میشدند که مورد تهدید مردم قرار گرفتند.پرسنل شرکت نفت گچساران در آن محیط کوچک و حساس کار بزرگی انجام دادند و یکی از مبارزان که(احتمالا آقای نجیمی قشقایی) در مخابرات شرکت نفت کار می کرد به شدت مورد ضرب و شتم ماموران ساواک قرار گرفت به گونه ای که برای حفظ جان کارکنان صنعت نفت و خانواده هایشان آنها را به شهرهای مجاور بردند.
همچنین برای هزینه زندگی آنان مبالغ زیادی از طرف روحانیت شیراز، اهواز، بهبهان و بازار گچساران تامین و پرداخت می شد. سرانجام اعتصاب کارکنان صنعت نفت، رژیم پهلوی را مستاصل کردند بطوری که حضرت امام خمینی ( ره) طی سخنرانی در جمع کارکنان شرکت نفت در همین زمینه فرمودند:«نهضت ما گر چه مرهون همه اقشار ملت است، گر چه همه اقشار ملت نهضت را همراهی کردند، چه بانوان تمام ایران و چه مردان برومند ما، لکن بعضی اقشار یک ویژگی خاصی داشتند، و از آن جمله، کارکنان و کارمندان صنعت نفت، برای اینکه اینها در مقامی میبودند که شریان حیات اجانب به دست آنها بود، شریان حیات رژیم منحوس در دست آنها بود. اعتصاب آنها یک ویژگی خاصی داشت، و همراهی آنها از نهضت، یک خصوصیت بیشتری داشت. از این جهت، ما به آنها بیشتر از سایر اقشار شاید ارج بگذاریم وتشکر میکنیم. شما برادران بودیدکه در اعتصابات خودتان در مقابل رژیم طاغوتی ایستادید، و نهضت را پیش بردید و اسلام را تقویت کردید. من باید از شما تشکر کنم، من دعا به شما میکردم و میکنم».
همانگونه که اشاره شد از زمان کشف نفت در لایه آسماری گچساران و بدنبال آن شکل گیری هویت اقتصادی و سیاسی این منطقه، جریانهای فکری و سیاسی نسبتا زیادی در گچساران تا بهمن ۱۳۵۷ فعال بودند. این گروه ها در سال های اولیه خود به صورت پراکنده و غیر ساماندهی شده و بیشتر در قالب کلاس های تفسیر قرآن و نهج البلاغه شروع شد و در کنار آن هم بحث های سیاسی، ظلم و ستم رژیم پهلوی و دستورات امام (ره) نیز مطرح می شد.با آگاه شدن مقامات حکومتی و ساواک گچساران از نیت این افراد، آقای زید بهبهانی را به ماموریت خارج از شهر (مناطق نفتی رگ سفید، بی بی حکیمه و…) فرستادند و سایر افراد را زیر فشار قرار دادند. بدین ترتیب این گروه ها مجبور شدند دامنه فعالیت خود را صرفا محدود به داخل گچساران نکند، بلکه به دیگر نقاط استان و کشور گسترش دهند. عده ای نقش پشتیبانی حمایتی و تعدادی دیگر هم نقش میدان داری داشتند که هیچ موقع صحنه را خالی از مبارزه نگذاشتند.
از این رو، از طبقه روحانیون، شهید حجت الاسلام محمد تقی بشارت، از طبقه بازار شهید بلادیان و حاج محمد ابراهیم شریعتی، از طبقه فرهنگیان،دانشجویان و دانش آموزان و پرسنل شرکت نفت، محمد زید بهبهانی و بهرام تاجگردون حلقه اتصال تمامی این گروه ها شدند.در این مدت، فضا تا حدودی التهاب آمیز و تنش زا مثل آتش زیر خاکستر بود. فعالین انقلابی با برنامه ریزی و هماهنگی منسجم تر در قالب پخش اعلامیه و سخنرانی در تظاهرات و راهپیمایی مبارزات خود را علنی و با رهبریت افراد فوق با مقامات حکومتی و ساواک کج دار و مریض درگیر بودند.
تا اینکه با توجه به حوادث سال ۱۳۵۶ و اوج گیری تظاهرات مردم قم، تهران، تبریز و برپایی چهلم شهدای این شهرها و همزمانی آن با ماه رمضان و محرم به عنوان یک کاتالیزور عمل کرد و باعث ایجاد تحرک و موج انقلابی غیر قابل مهار در سراسر کشور و به تبع آن تمام مردم گچساران از قبیل روحانیون، بازاریان، فرهنگیان، دانشگاهیان و دانش آموزان و پرسنل شرکت نفت شد.
مساجد صاحب الزمان(عج)، بیت العباس و شهیدان (جامع) هم که در قلب بازار گچساران واقع شده بودند محل تجمع مردم و به نوعی پیوند سه طبقه روحانیون، بازاریان، دانشگاهیان ودانش آموزان بودند. گروه های انقلابی از یک طرف بین خود تنش هایی داشتند و از طرف دیگر با عوامل حکومت و ساواک به شدت درگیر بودند به گونه ای که قیام خونین ۱۹ آبان ۱۳۵۷ مردم گچساران نقطه عطف این درگیری ها بود.
نیمه های ماه رمضان سال ۱۳۵۷ با پخش اعلامیه و پیام های امام (ره) و سردادن شعارهای الله اکبر،لا اله الا الله و نهضت ما حسینی ست رهبر ما خمینی ست، ساواک به وحشت افتاد. می خواستند مجالس را تعطیل کنند ولی با توجه به اهمیت ماه رمضان و ازدحام جمعیت موفق نشدند.ساواک بوسیله بعضی از وابستگان خود به روحانیون فشار می آوردند تا مطالب تحریک کننده و خلاف میل آنها گفته نشود ولی آنها زیر بار نرفتند. در چنین شرایطی بود که نیروهای نظامی از استان های خوزستان و فارس به گچساران آمده تا اوضاع را کنترل نمایند.
نهایتا در روز عید فطر ۱۳۵۷ جمعیت زیادی از زن و مرد برای اقامه نماز عید در مسجد صاحب الزمان(عج) جمع شدند. عده ای از نیروهای مسلح ضد شورش مسجد را محاصره کرده و مانع حرکت جمعی مردم به خارج شهر که قصد ادای نماز را داشتند، شدند. در اثر اعتراض مردم و تدبیر دست اندرکاران، به شرط آن که نمازگزاران شعار ندهند اجازه حرکت از سوی ماموران رژیم پهلوی داده شد.
بالاخره نماز عیدفطر برای اولین بار نه فقط در گچساران بلکه در استان به صورت گسترده در فضای باز (روبروی هنرستان طالقانی و جنب استخر شهدای فعلی) همزمان با نماز عید فطر تهران (به امامت آیت الله شهید مفتح) با جمعیت انبوه و پرشکوه نمازگزاران توسط “حجت الاسلام معلمی” و خطبه خوانی “حجت الاسلام مصباحی مقدم” انجام گرفت. بعد از نماز؛ جمعیت شروع به شعار دادن نمودند و به طرف شهر حرکت کردند و نیروهای نظامی با تعقیب جمعیت و تیراندازی هوایی مردم را متفرق نمودند.
بدنبال این حرکت،۲ نفر از فرهنگیان مبارز که یکی از آنها “بهرام تاجگردون” و دیگری احتمالا آقای “باغ سرداری” توسط ساواک دستگیر و به زندان کمیته مشترک تهران اعزام و بعد از چند ماه آزاد شدند. در همین ایام، در بوشهر به حمایت از امام خمینی (ره) و انقلاب، مردم تظاهرات کردند. شهید “مراحل” که خدمت سربازی خود را در بوشهر می گذرانید، از دستور تیراندازی به تظاهرکنندگان بوشهری سرپیچی می کند و به دستور فرمانده شهید می شود. قرار شد مجلسی جهت شهادت آن بزرگوار در مسجد صاحب الزمان(عج) برگزار شود ولی ساواک مانع شد.
در عین حال تعدادکمی از مردم خصوصا چند نفر از دانش آموزان و دانشجویان در مسجد حاضر شدند و فرصتی بدست آمد و آقای زید بهبهانی سخنان کوتاهی ایراد نمود و اولین تظاهرات خیابانی در گچساران شکل گرفت. پلاکاردی که به مناسبت چهلم شهدای یزد توسط دو دانشجوی دانشگاه شیراز تهیه شده بود، بالا رفت و در جلوی صف، جمع کوچکی حدود ۳۰ نفر قرار گرفت.این گروه با شعارهای افشاگرانه از مسجد صاحب الزمان (عج) و از وسط بازار به سمت مسجد شهیدان حرکت کرده و حوالی ساعت ۲ بعدظهر که زمان تعطیلی ادارات، مدارس و اوج شلوغی بازار بود، مردم بهت زده و با نگرانی نظاره گر این حرکت جمعی بودند که یک مرتبه در مقابل مسجد شهیدان، استوار “کیانی” رئیس ژاندامری وقت گچساران به همراه چند مامور دیگر، آقای زید بهبهانی و چند جوان که از او محافظت می کردند را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
حاج ابراهیم شریعتی یکی از بازریان صاحب نفوذ گچساران بیان کرد: موقعی به استوار کیانی گفتم : کار رژیم به آخر رسیده است اگر خواهان زندگی در این کشور هستید، کاری نکنید به دست مردم اعدام شوید که ناگهان شل شد و رفت.از طرف دیگر این موضوع همزمان شد با فرمان حضرت امام (ره) برای پیوستن بازاریان سراسر کشور به حمایت از انقلاب که در این زمان، اصناف و بازاریان گچساران مغازه ها را بستند و ساواک تعدادی از بازاریان را تهدید کرد که مغازه ها را باز کنید. اما کسی زیر بار نرفت و همراه با سایر شهرهای کشور تظاهرات در گچساران ادامه پیدا کرد.
تا اینکه در یک روز پاییزی مردم برای چندمین بار جهت برپایی تظاهرات فراخوانده شدند. در مسجد صاحب الزمان(عج) و بیرون از آن جمعت زیادی از مردم آماده حرکت شدند. ژاندارمری و عوامل ساواک مسلحانه حمله نمودند و بلندگوی مسجد که از آن شعار پخش می شد را هدف گلوله قرار دادند و خاموش کردند.در این میان شهید بلادیان با شور و هیجان خاصی شعار می داد و مردم را به ایستادگی فرا می خواند. گاز اشک آور پرتاب و چند نفر از جوانان مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفتند. از طرف دیگر، همزمان ساواک و ژاندامری، گروهی تقریبا ۱۰۰ نفره از زنان بدکاره و افراد خلاف کار و بدنام شهر را جمع کرده و بر علیه تظاهرکنندگان شعار و سنگ پرانی می کردند.زمانی که این اقدامات نتیجه نداد ماشین آتش نشانی را آوردند که مردم را با آب متفرق نمایند به محض باز کردن شیرآب، فشار آب ماموران آتش نشانی را به گوشه ای پرتاب کرد و مجروح شدند و این مانند شکستی برای ماموران و بهانه ای برای خنده مردم شد.
تا اینکه فردای آن روز، یعنی ۱۹ آبان سال ۱۳۵۷، همراه با اوج گیری مبارزات مردمی، از آحاد مردم برای تظاهرات بزرگی دعوت شد به گونه ای که جمعت زیادی در مسجد جامع (شهیدان) و بیرون آن حاضر شدند. شعارها فریادگونه به آسمان می رسید. سخنران ها مردم را تقویت روحی داده و آنها را به پایداری و استقامت دعوت می نمودند.نیروهای مسلح زیادی مسجد و جمعیت را محاصره و تهدید کردند که متفرق شوید. آقای زید بهبهانی به آنها هشدار داد که اگر تیراندازی کنید و خونی ریخته شود همه شما تیرباران خواهید شد. چون حکومت طاغوت روزهای آخر خود را می گذراند. سرانجام دژخیمان شاهنشاهی به مردم بی دفاع حمله کرده و با دستور فرماندهی خود، عده ای از جوانان رشید و فداکار گچساران را در داخل و جلوی مسجد به زیرآتش گلوله گرفته و به شهادت رسانند.
“شهید سید نجف بلادیان” از طبقه بازار در مسجد شهیدان مورد اصابت گلوله و در راه اعزام به بهبهان به شهادت رسیدند. شهید “حسین کیامرثی” از طبقه کارگر” جلوی سینما، شهید غریب پرویزی از طبقه کارگر، شهید سید مذکور پارسی دانشجو، شهید محمد فراشبندی دانش آموز جلوی مسجد شهیدان و شهید حسین امینی دانش آموز، روبروی فرمانداری سابق در محل فعلی کانون جوانان بسیج به شهادت رسیدند. البته شهید رحمت الله بشارت” از دیگر جوانان برومند گچساران همزمان در تظاهرات مردم قم هم به شهادت رسید.
به هر حال با توجه به مطالب مذکور و ترکیب شهدای فوق، نشان دهنده این مهم است که پشت قیام خونین۱۹ آبان ۱۳۵۷ مردم گچساران؛ طیف های فکری، سیاسی، فرهنگی و قومی متنوعی اعم از روحانیون، بازاریان، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران یا لر،ترک، بهبهانی، اصفهانی، بختیاری و… وجود داشته است. البته این نکته را در ترکیب افراد دربند (زندان) آن ایام هم می توان دید و این مهر تائیدی بر جامعیت یا مردمی بودن قیام خونین مردم گچساران است.
بعد از قیام خونین ۱۹ آبان ۵۷ مردم گچساران، جوانانی که این صحنه و جنایات دلخراش را دیدند تحریک شدند و به شرکت های نفتی چند ملیتی و آمریکایی حمله نمودند. دفاتر و ماشین های آنان را به آتش کشیدند. بانک صادرات، سینما، اماکن مشروب فروشی را تخریب و آتش زدند. مامورین در تعقیب آنها چند نفر را زخمی کرده و شهر یکپارچه در شیون و عزا فرو رفت به گونه ای که مردم وحشت زده شده بودند.
” تیمسار نصیری” فرماندار نظامی در شهر گچساران حکومت نظامی اعلام کرده بود. تانک ها و زره پوشان همه چهار راه ها و اماکن حساس شهر و شرکت نفت را به محاصره درآورده بودند. نفربرهای زره پوش با نیروهای ضد شورش در رفت و آمد بودند. در همین ایام بود که به دستور امام (ره) کارکنان صنعت نفت دست از کار کشیدند و اعتصاب کردند به طوری که که امام عزیز فرمودند:” اعتصاب کارکنان صنعت نفت و قطع صدور نفت به خارج کمر طاغوت را شکست “.
ساواک عده ای در حدود ۳۰ نفر از بازاریان، فرهنگیان، کارکنان صنعت نفت، امام جماعت مسجد شهیدان(حجت الاسلام جزایری) را دستگیر و بعد از بازجویی ها و تهدیدها، پرونده سازی نمودند و همه را با هواپیما به اهواز فرستادند. مجازات آنها را از اعدام، حبس ابد و از ۵ تا۱۰سال زندان تعیین نمودند. این احکام را فقط دادگاه نظامی تایید و اجرا می کرد به گونه ای که زندان کارون پر از جمعیت مبارزین انقلابی بود. به عنوان مثال، آقای “مختار باطولی” کارمند شرکت نفت نقش زیادی در راهپیمایی ، تظاهرات و اعتصاب کارکنان شرکت نفت داشت که توسط ساواک دستگیر و به زندان کارون اهواز برده شد. ایشان در زندان هم بند دیگر انقلابیون گچسارانی از جمله آقایان” زید بهبهانی، شریعتی، حاج عباس مختاری، بهرام تاجگردون، باغ سرداری، رمضان عبدی نژاد و… بود.
به هر حال، با فرا رسیدن ماه محرم و نهایتا روزهای تاسوعا و عاشورا؛ شور حسینی و انقلابی توام شد. چنان شور و هیجان عجیبی مردم گچساران را فرا گرفته بود که در حال نزول رحمت الهی مردم با لباس سیاه تظاهرات بی سابقه ای به راه انداختند. از زن و مرد، شهری و روستایی به ندای عاشورایی سرور و سالار شهیدان لبیک گفته و فریاد می زدند “هیهات من الذله” که شهر را به لرزه در آورده بود.بدینگونه که مزاحمت های ساواک و نیروهای نظامی دیگر مانعی در برگزاری تظاهرات نبود. همزمان فعالیت های دانشجویان، فرهنگیان و دانش آموزان در دانشگاه و مدارس صورت می گرفت و برای اولین بار نمایشگاه کتابی در مسجد شهیدان توسط دانشجویان گچساران و بهبهان برپا شد که مورد استقبال زیادی قرار گرفت.
سرانجام رشادت های انقلابی مردم گچساران در قاب خورشید ۱۹ آبان ماه۱۳۵۷ درحالی غروب کرد که عدهای از جوانان انقلابی گچساران به آسمان عروج کردند و طلوع انقلاب را ندیدند و این روز خونین، باشهادت ۶ نفر از فرزندان خمینی کبیر(ره)، زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن۱۳۵۷ که در تاریخ جاودانه و ماندگار شدند.
شایان ذکر است، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور امام خمینی(ره) دولت موقت بازرگان تشکیل شد. کمیته های انقلاب در کشور برای حل و فصل امور مردم و حفظ امنیت شهرها راه اندازی شد. در گچساران، حجت الاسلام شهید محمد تقی بشارت، محمدزید بهبهانی و بهرام تاجگردون کمیته انقلاب را تشکیل دادند و مدیریت شهر را بر عهده گرفتند. عده ای از جوانان برای امنیت شهر و حفاظت از منابع و چاه های نفت و …تفنگ به دوش جانانه هم خدمت می کردند.
پس به طور کلی می توان، چنین نتیجه گرفت که بین کشف نفت و توسعه شهرنشینی گچساران، تاسیس ساواک، تشتت آراء و گروه های سیاسی متنوع، قیام خونین ۱۹ آبان ۱۳۵۷ و قرار گرفتن گچساران به عنوان یکی از نقاط ثقل سیاسی در استان و جنوب کشور به لحاظ علمی رابطه معناداری وجود دارد. یا به نوعی دیگر می توان گفت که بین خط و مشی فکری و خطوط لوله نفت از گچساران تا مسجد سلیمان، اهواز، دزفول، آبادان و نهایتا خرمشهر هم رابطه معناداری به لحاظ سیاسی و ایدئولوژی است. نمونه بارز آن دامنه فعالیت گروه های چریکی منصورون، مجاهدین خلق و توده ای ها درمناطق نامبرده، مهر تائیدی بر این ادعاست.
انتهای پیام/
منبع: شبکه اطلاع رسانی راه دانا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0