روایت سید ناصر حسینی از اسارت و سیاست/ بهای سیاست به قیمت اعتبار و آبروی انسان است
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ سید ناصر حسینیپور در گفت و گو با صبح زاگرس اظهار کرد: تیرماه ۶۷ در حالی که از دو پا مجروح بودم در ۱۶سالگی اسیر نیروهای عراقی شدم و تنها بازمانده گروه ۱۲۰ نفره ای بودم که زنده به دست عراقی ها افتادم و پس از اینکه پای راستم قطع
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ سید ناصر حسینیپور در گفت و گو با صبح زاگرس اظهار کرد: تیرماه ۶۷ در حالی که از دو پا مجروح بودم در ۱۶سالگی اسیر نیروهای عراقی شدم و تنها بازمانده گروه ۱۲۰ نفره ای بودم که زنده به دست عراقی ها افتادم و پس از اینکه پای راستم قطع شد به اردوگاه تکریت منتقل شدم.
وی افزود: به دلیل اینکه من دیده بان حاج علی هاشمی بودم و گزارشات خودم را به ایشان می رساندم و بعثی ها نیز دنبال او می گشتند و من را نیز در زمان ارتباطم و مخابره اطلاعات به ایشان دیده بودند و سپاه چهارم عراق نیز مسئول پیدا کردن شهید علی هاشمی بود من را به شدت شکنجه کردند تا ایشان را معرفی کنم و توسط عرب زبانی به عراقی ها به عنوان پیک علی هاشمی معرفی شدم.
حسینی پور گفت: آن ها پذیرفتند که من پیک علی هاشمی نیستم چرا که جرم پیک علی هاشمی بودن قطعا مرگ را به همراه داشت و بعد از شکنجه های سخت به این باور رسیدند که من یک نیروی اطلاعات عملیات و دیده بان هستم نه پیک علی هاشمی.
نویسنده کتاب پایی که جاماند در خصوص اینکه چرا کتابش را به شکنجه گر عراقی تقدیم کرده است، گفت: ولید فرحان عامل امتحان من بود و اگر او نبود من به پختگی نمی رسیدم و تمامی سختی ها و شکنجه ها و دردهایی که باعث شد که اراده قوی و ایمان در من ایجاد شود توسط ولید فرحان رقم خورد و در همه دورانی که من توسط او شکنجه می شدم هیچ اسمی از من در لیست صلیب سرخ نبود و خانواده من اطلاعی از من نداشتند.
وی تصریح کرد: ۳۱۸ نفر در اردوگاه تکریت براثر شکنجه و بیماری شهید شدند و هیچگاه خانواده های آن ها از سرنوشتشان آگاه نشدند تا اینکه سال های اخیر طی توافقی با دولت عراق و پس از سقوط صدام پیکر آن ها تفحص و شناسایی شد و عراقی ها پذیرفتند که آن ها را به عنوان شهید به ایران تحویل دهند.
حسینی پور روایت صادقانه از اسارت را دلیل ماندگاری کتاب پایی که جا ماند می داند و گفت: ما در این کتاب سپیدی و سیاهی را در نیروهای عراقی و در نیروهای ایرانی توامان دیدیم و روایت کردیم، در میان نیروهای دشمن نیز کسانی بودند که روح سپید و لطیفی داشتند که به جبر روزگار در جایی که شاید انتخابشان نبود حاضر شده بودند.
وی افزود: من در دوران اسارت همواره می نوشتم و یادداشت می کردم چون این عادت یک دیده بان است. من روزگاری در جنگ دیده بان خاک ریز و دیده بان نیروهای رزم بودم و روزگاری دیده بان اعمال و رفتار خود و هم بندهایم در اردوگاه تکریت و همواره امید داشتم روزی بتوانم این روایت ها را به نسلی منتقل کنم البته در طول اسارت دورانی بود که فکر می کردم که دیگر نمی توانم زنده بمانم و به خاک کشورم بازگردم.
وی ادامه داد: روزی را به خاطر دارم که برای من اعدام صحرایی را چیدند و من باور داشتم که دیگر فردای آن روز را نخواهم دید و این تنها روزی نبود که من به فردای خود امید نداشتم و شاید بیش از ۱۰۰ بار این تجربه را در طول اسارت به یاد می آورم.
نماینده مردم گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی در خصوص اینکه آیا مقاومت در دوران اسارت سخت تر است یا در دوران سیاست، گفت: باید بهای سیاست را پرداخت کرد و این بها شاید به قیمت اعتبار و آبرو و جان انسان باشد، وقتی انسان خود را از مکتب حاج قاسم سلیمانی و دانش آموخته این مکتب می داند باید به دنبال شعار عدالت و تحقق آن باشد و همه هزینه های آن را بپردازد.
وی تاکید کرد: شاید برخی از کسانی که به من رأی دادند به دنبال منافع شخصی خود باشند و شاید برخی نیز تاب اجرای عدالت را داشته باشند و در میانه راه از انسان عبور کنند اما من مطمئنم گمنامانی هستند که اگر ما نیز نباشیم می آیند و چشم ها را خیره می کنند و جایگزین ما می شوند،گمشده مردم مکتبی است که پاى آن خون ها و جان ها رفت.
حسینی پور خاطرنشان کرد: شاید اگر اسیر نبودم و گرسنگی یا تشنگی نمی کشیدم امروز باور نداشتم که می توانم درد همه مردم را بفهمم و من معتقدم یک نماینده می تواند در کنار مسئولیت قانونگذاری سبک زندگی را نیز اصلاح کند به شرط آن که بپذیرد هزینه های آن را نیز بپردازد،دیگران بودند که به پای سفره های رنگین نشستند و به آن نوع حکمرانی عادت کردند اما ما وظیفه داریم در این مجلس این سبک را تغییر دهیم.
وی در پایان تاکید کرد: تلاش می کنم در سیاست به مردم دروغ نگویم حتی اگر این صداقت باعث شکست من شود و اگر در دنیای سیاست این صداقت جایی نداشته باشد ترجیح می دهم که به تنهایی حرکت کنم چرا که مردم سید ناصر حسینی پوری را می شناسند که در کتاب پایی که جا ماند دیده اند.من معتقدم می توان با منش دفاع مقدس به عرصه سیاست نیز می توان ورود کرد، چرا که می گویم سیاست هم پدر دارد هم مادر، دیانت پدر و مادر سیاست است و اگر بتوانیم دیانت را در این دوران و عرصه حفظ کنیم خدا یه یاری ما خواهد شتافت.
انتهای پیام/
منبع: شبکه اطلاع رسانی راه دانا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0