تک تیرانداز کهگیلویه و بویراحمدی در شهر حلب سوریه+تصاویر
ساعت: ۲۰:۱۵ منتشر شده در مورخ: ۱۳۹۹/۱۱/۱۶ شناسه خبر: ۱۷۰۴۸۲۴ این شهید بزرگوار در زمان جنگ جانشین فرماندهی معاونت آموزش تیپ مستقل ۴۸ فتح و آخرین مسوولیتش فرماندهی تیپ سوم دانشگاه امام حسین (ع) بود و به عنوان فرمانده نمونه از دست مقام عظمای ولایت جایزه گرفته بود. به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛
ساعت: ۲۰:۱۵
منتشر شده در مورخ: ۱۳۹۹/۱۱/۱۶
شناسه خبر: ۱۷۰۴۸۲۴
این شهید بزرگوار در زمان جنگ جانشین فرماندهی معاونت آموزش تیپ مستقل ۴۸ فتح و آخرین مسوولیتش فرماندهی تیپ سوم دانشگاه امام حسین (ع) بود و به عنوان فرمانده نمونه از دست مقام عظمای ولایت جایزه گرفته بود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از گچساران نیوز شهید ستار اورنگ در سال ۱۳۴۱ در خانوادهای مذهبی در روستای نقاره خانه از توابع شهرستان بویراحمد دیده به جهان گشود. از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۳ دوره ابتدایی را در بخش دروهان این شهرستان گذراند و سپس دوره راهنمایی را در زادگاه خود و در مدرسه خلیج فارس پشت سر گذاشت و دوره دبیرستان خود را سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۸ در مدرسه امام خمینی (ره) شهر یاسوج به پایان رساند.
شهید ستار اورنگ به دلیل روحیه ظلم ستیزی که داشت از همان دوران نوجوانی به همراه همکلاسیهای خود و در زمان مبارزه با طاغوت پهلوی در روز عاشورای سال ۵۷ باحضور در جمع مردم به مبارزات علیه رژیم شاهنشاهی میپرداخت.
در سال ۱۳۶۰ به عنوان بسیجی به گردان فاطمه زهرا (س) در ۵ کیلومتری آبادان پیوست و در گردان و تیپ احمدابن موسی(ع) در منطقه سر پل ذهاب و قصر شیرین و پادگان ابوذر مشغول به خدمت شد.
این شهید مدافع حرم از اواخر سال ۱۳۶۲ به عضویت نهاد مقدس سپاه درآمد و اواخر سال ۱۳۶۳ و اوایل سال ۱۳۶۴ با گذراندن دورههای تخصصی سلاح به عنوان مربی در این حوزه به پادگان آموزشی کهوا در بویراحمد معرفی و در این پادگان به آموزش بسیجیان و نیروهایی که به جبهه اعزام میشدند پرداخت.ژ
شهید ستار اورنگ تا ۱۵ خرداد ۱۳۶۶ در پادگان نظامی کهوا مشغول به فعالیت بود که بعد از آن به دلیل احساس مسئولیتی که در خود دید برای آموزش توانایی خود به نیروهایی که در جبهه نبرد مشغول بودند عازم مناطق عملیاتی جنوب کشور شد و به عنوان مربی آموزشی سلاح در تیپ ۴۸ فتح مشغول به کار شد؛ و بعد از آن در سال ۷۳ به مدت یکسال در مناطق عملیاتی غرب کشور مشغول به پاسداری از مرزهای میهن انقلاب اسلامی بود تا اینکه سال ۸۰ باتوجه به درخواست نیروی زمینی سپاه انقلاب اسلامی به عنوان مربی سلاح و فرمانده گردان دوره عالی پیاده دانشکده این نهاد آغاز به فعالیت کرد.
این شهید مدافع حرم از سال ۷۶ به تهران رفت و در دانشگاه امام حسین(ع) مشغول به فعالیت شد.
بعد از این دوران به دلیل توانمندیهای زیادی که در این شهید بزرگوار دیده شد توانست در سمتهای والایی مثل فرمانده گردانها و تیپهای متفاوت در سپاه پاسداران توانمندیها و ظرفیتهای خود را ارائه دهد.
شهید اورنگ سالها به عنوان مربی و فرمانده آموزشی در پادگان آموزشی تیپ ۴۸ فتح و به عنوان فرمانده ای لایق در ردههای مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول خدمت بود و در آموزشهای تخصصی و هدف گیری یک رزمندهای فوق العاده بود.
وی که دی ماه سال ۹۴ به جبهه سوریه اعزام شده بود در ۹ بهمن ۹۴ حین ماموریت مستشاری در سوریه برای آزادی دو شهر نبل و الزهرا از محاصره ۴ ساله تروریستها در پاک سازی حومه شهر حلب به فیض شهادت نائل آمد.
این شهید بزرگوار در زمان جنگ جانشین فرماندهی معاونت آموزش تیپ مستقل ۴۸ فتح و آخرین مسوولیتش فرماندهی تیپ سوم دانشگاه امام حسین (ع) بود و به عنوان فرمانده نمونه از دست مقام عظمای ولایت جایزه گرفته بود.
سردارعظیمی فر از دوستان و همرزمان شهید گفت:در اکثرمراکز آموزشی سپاه و ارتش، شهید اورنگ جز تک تیرانداز های نادر بود.
وی با بیان اینکه شهید اورنگ همیشه لبخندی بر لب داشت گفت: هیچ گاه رفتاری تند و ناراحت کننده ای از این شهید والامقام ندیده است.
وی با توضیحات بیشتر در باره خصوصات شهید اورنگ افزود: یکی از خصلت های شهید ستار اورنگ این بود که لحن و زبانی صریح و قاطع داشت و ایشان بسیار آرام، لطیف، مهربان و دریای از لطف و صبر و استقامت بودند.
سردار عظیمی فر گفت: شهید اورنگ علاوه بر اینکه بر بیشتر سلاح های سازمانی و غیر سازمانی اشراف اطلاعاتی کاملی داشتند،یکی از چابک ترین نیروهای دوران جنگ بود به گونه ای که به ستار چابک ملقب شده بود.
پیکر پاک شهید ستار اورنگ که لقب اولین و تنها شهید مدافع حرم استان کهگیلویه وبویراحمد را به خود گرفته است هم اکنون در روستای نقاره خانه یاسوج به خاک آرمیده است.
داستان ازدواج پیمان اورنگ
من از همان اول هم همسرمم را ندیده بودم، خانواده همسرم یک قوم و خویشی با پدرم داشتند و با توجه به اینکه من مقید پدرم در همه کارها بودم و ایشان الگوی من بودند همه چیز را به دست وی سپردم ، اولین پیشنهاد را خود پدرم به من دادند و با توجه به اینکه خودم همسرم را هیچ وقت ندیده بودم اما حرف پدرم را قبول کردم.
حتی امروز خانواده همسرم می گویند اگر حاج ستار نبود شاید حالا حالاها باید برای ازدواج کردن در گردش بودم، چون خانواده همسرم خیلی پدرم را قبول داشتند.
درست در تاریخ ۱۸شهریور سال ۹۳ بدون حضور پدرم ازدواج کرد.
پدرم خیلی دوست داشت که در مراسم ازدواج من به عنوان فرزند ارشد خانواده حضور داشته باشند، اما به دلیل مأموریت مستشاری در عراق نتوانستند حضور یابند، و حتی ما با توجه به این موضوع چندین بار مراسم ازدواج را حتی تغییر داده بودیم.
به عنوان مثال خانواده یک ماه مراسم ازدواج را به جلو انداختند تا شاید پدرم حضور یابد اما باز هم پدرم نتوانست به این مراسم بیایید.
یک هفته بعد از مراسم ازدواج من و همسرم، پدرم از مأموریت برگشتند؛ درست ۲۳شهریور بودکه از مأموریت مستشاری که به وطن بازگشتند به خانه ما آمد و با عرض تبریک و دادن هدیه به همسرم دوباره عازم جبهه های نبرد علیه داعش شد.
انتهای پیام/
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0