موسیقی «بچه محل» به ۳ قطعه کاهش یافته است/ حضور روحانی در فرهنگسرای محله پورنگ/ فرضیایی: قهرمان نیستم
[ad_1] به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی آگاه برنامه های «عموپورنگ» نزدیک به ۲ دهه است که از تلویزیون پخش می شود. روزی روزگاری در شبکه یک و حالا چندسالی است که در شبکه دو این برنامه روانه آنتن می شود. در طول این سالها هم شکل و شمایل برنامه مدام تغییر می کرد و
[ad_1]
به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی آگاه برنامه های «عموپورنگ» نزدیک به ۲ دهه است که از تلویزیون پخش می شود. روزی روزگاری در شبکه یک و حالا چندسالی است که در شبکه دو این برنامه روانه آنتن می شود. در طول این سالها هم شکل و شمایل برنامه مدام تغییر می کرد و هر سال پورنگ با قصه هایی جدید به خانه کودکان ایران زمین می آمد.
چندی پیش، در سامانه «فارس من» مطالبه ای از سوی برخی مخاطبان این برنامه ثبت شد که ارجاع آن به موسیقی هایی بود که در برنامه استفاده می شود و امضاءکنندگان این مطالبه عقیده داشتند که موسیقی برنامه های عمو پورنگ پا را از حد مجاز فراتر گذاشته و مبتذل شده اند. همین موضوع بهانه ای شد تا با «مسلم آقاجان زاده» تهیه کننده ، داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) و محمد درویشعلی پور (نویسنده) برنامه «بچه محل» گفت و گویی داشته باشیم و بدانیم که ساز و کار ساخت یک برنامه ویژه کودک چیست؟، متن ها، بازیگران، دکور، ترانه ها و … چگونه انتخاب می شوند و اصلا یک برنامه شاد ویژه کودکان چه مفاهیمی را با چه روش هایی به کودکان آموزش می دهد؟ و پرسش اصلی اینکه آیا واقعا نمیشود از موسیقی هایی در این برنامه استفاده شود، که به مخاطب حس مبتذل بودن ندهد و با آرامش کودکش را پای برنامه عمو پورنگ بنشاند؟
**موضوع موسیقی هایی که در برنامه استفاده می شود، محل بحث مخاطبان خبرگزاری فارس بوده است. برخی از آنها معتقدند که در برنامه های شما موسیقی بی رویه مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی هم شکل مبتذلی به خود پیدا می کند، در این زمینه برنامه ریزی ها به چه شکلی است؟ آیا قصد تغییر در این بخش را ندارید؟
آقاجانزاده: یکی از مسائلی که روی آن کار کرده ایم بحث موسیقی بوده است. ما در حوزه موسیقی چند کار کرده ایم. در سری های قبلی برنامه ما حالت شوی زنده بود. به واسطه شو بودن نیاز داشت ما چند آهنگ داشته باشیم. بعد که نمایشی شدیم و یک قسمت استیج داشتیم برای بچه ها ، در قسمت استیج باز هم می طلبید موسیقی خوانده شود. اینبار چون کلا فضای کارمان نمایشی شده در طراحی کارمان وقت موسیقی نداریم. هر قسمت بیش از ۳ موسیقی نگذاشتیم. چون کار ما با قصه جلو می رود. بعد برای اینکه موسیقی هایمان هدفمند باشد، شخصیت هایی با قومیت های مختلف داریم. از موسیقی فولکلور استفاده کردیم. این موسیقی ها در قدیم یا برای عزا بود یا عروسی. موسیقی فولکوریک در یک برنامه کودک قطعا شاد است. این مردم با این موسیقی بزرگ شده اند و آن را دوست دارند. این موسیقی شاد است.
همچنین بعضی از حرمت های موسیقی ما به واسطه موسیقی نیست، به واسطه محتوا است. گاهی مناسب نبودن موسیقی به شعرش برمی گردد. ما به سراغ موسیقی های جنوبی و شمالی رفته ایم و رویشان ترانه های بامعنی گذاشته ایم. اگر به دقت اشعار را بررسی کنید فرهنگ کار ، تلاش و باخدا بودن را ترویج می دهیم.حتی پورنگ یک موسیقی شمالی دارد که در وصف پدربزرگش است.
این یعنی احترام به بزرگ تر در شرایطی که به خاطر کرونا در کشورهای دیگر دارند سالمندان را می کشند و به آنها توجه نمی کنند تا بمیرند. ما در چنین شرایطی به بچه ها می گوییم احترام سالمندان را حفظ کنید. وقتی خود پورنگ تنهایی می خواند همه مفهوم هایی در بردارد. روی سوژه های محیط زیستی و خانوادگی تاکید می کنیم. الان موسیقی های برنامه را بررسی کنید همه اشعار معنا و مفهوم دارد و دارای محتوای آموزشی است. موسیقی آخر برنامه دعای زیبا و فاخری است. مفاهیم عظیمی دارد.
درویشعلی پور: ما ترویج رقص نمی کنیم. بچه های ما دارند مزخرف ترین و ریتمیک ترین موسیقی ها را به راحتی دانلود می کنند و در دسترسشان است. من دو سال پیش در همین برنامه می گفتم به بچه هایتان گوشی موبایل ندهید. الان نمی توانم بگویم چون اگر بچه گوشی موبایل نداشته باشد نمی تواند درس بخواند! تازه باید به او اینترنت هم بدهی. بچه شما همه ترانه های سخیف آن ور آبی را هم می تواند دانلود کند.ما هم تلاش کردیم محتوا را با موسیقی همراه کنیم که اگر بچه من گوش می دهد به محتوای خوب و سالم گوش بدهد. حرف ها و شعرهای برنامه ما خوب است. ترانه ها حماسی است و رقص حماسی مازندرانی است. در ایران قدیم لشکریان به این روش خود را برای نبرد گرم می کردند. ما اصلا دنبال این بازی ها نیستیم.
فرضیایی: من اگر شعر مادر را می خوانم. از آن طرف مرز ایراد گرفته اند گفته اند شعری آمده است بچه های ما را تحت تاثیر قرار می دهد. شما این فرصت را از اینجا دارید می گیرید. اما از آن طرف مرز بهترین فرصت را پیدا می کنند که شعری را به بچه من و شما یاد بدهند که شرم آور است. باید چه کرد؟ من دست و دهنم را ببندم و بگویم عنصر شعر اینجا ایراد دارد؟ عنصر شعر چه ایرادی دارد؟ اشعار ما همه فولکوریک و دارای هویت هستند. تعریف دارند.
برخی به جای نقد ما را تخریب می کنند. من دست اصحاب رسانه را می بوسم. خدا در قرآن به قلم یاد کرده است و قسم داده است. این قلم حرمت دارد. بچه های شما و بچه های قبل با من بزرگ شده اند. طرح برخی موضوعات تخریب است. اینهایی که می نویسید را بیا با من در میان بگذار. بگو برادر من این نقدها هست اینها را می توانی درست بکنی. صرف اینکه شعار بدهی به درد نمی خورد. من زمانی خوشحال می شوم که بچه ای من را می بیند و می گوید سلام عمو پورنگ خسته نباشی برای کارهایی که برای ما کرده ای. این یعنی ادب و یعنی اینکه بچه درک کرده است. بچه ای که من را ببینند و یک ادا واطواری دربیاورد و از کنار من رد شود را ندیده ام. این جمله دوسِت دارم و عمو خسته نباشی برایم با ارزش است. این رابطه عاطفی بین من و بچه ها است. شما که داری این را تخریب می کنی من را تخریب نمی کنی. من اگر در بین این ۲۰ میلیون بچه تخریب شوم ۲۰ میلیون عدم اعتماد به وجود می آوری حتی در بین خانواده اش.
**نقدی هم به عروسک تازه وارد شما شد، این بود که ترویج همجنس گرایی است. فکر می کنید کوتاهی کجا شکل گرفته که مخاطب شما چنین برداشتی داشته است؟
درویشعلی پور: این حرف ها یعنی چه؟ بچه ها وقتی بازی می کنند مادر و پدر عروسکشان می شوند. این چیزها برایشان معنا ندارد. این عروسک برای بامزه کردن قصه جایی می گوید بامان. یعنی هم می توانی پدرم باشی و هم مادرم. او عروسک بازیگوشی است و بعضی وقت ها پدرش به او می گوید نه روی صحبتش را به مادرش می کند و بعضی وقتها برعکس عمل می کند. این یک بازی بود نه اینکه عقبه ذهنی داشته اشیم و خدای ناکرده بخواهیم چنین مسائلی را به بچه ها القاء کنیم. ما و تیم اتاق فکرمان سعی می کنیم همه چیز را زیر نظر داشته باشیم تا به سمتی نرود که دچار انحراف و اشتباه شویم.اینها شوخی های بچه گانه ای است که برای جذابیت کار استفاده کرده ایم.
آقاجان زاده: ببینید، سیدبشیر حسینی اینجا می آید و مشاوره های خوبی در حوزه سواد رسانه ای به ما می دهد. از حوزه علمیه قم محمود جویباری درس خارج فقه خوانده و از نزدیکان و شاگردان آیت الله بهجت که کتاب زندگینامه او را نوشته و کتاب های فراوانی در حوزه کودک دارد، مشاور مذهبی کار ما است. ما تنها برنامه کودک هستیم که از اول از یک روحانی به جا استفاده کردیم. در محله مان فرهنگسرا داریم و کلاس های مختلف گذاشته ایم. روحانی آورده ایم کلاس قصه گویی راه انداخته است. اگر برنامه مستقیم به حوزه مذهبی و دین برود شاید گل درشت به نظر برسد. از راه قصه مفاهیم را منتقل می کند. در کلاس قصه گویی این روحانی خیلی از نکات را می گوییم.
**درست است که شاید ارائه مستقیم مسائل تربیتی برای کودکان جذابیت نداشته باشد، اما جای برخی موارد هم در محله شما خالی است، مثل جاهایی برای عبادت یا حتی ورزش.
آقاجانزاده: شخصیت های ما همه طنز هستند. نمی توانستیم اینها را در حوزه مسجد ببریم. یا مثلا در سری های اول محله گل و بلبل زورخانه هم داشتیم. اینقدر به ما اعتراض کردند چرا شخصیت های طنز وارد زورخانه می شوند که از خیرش گذشتیم. اینقدر نامه زدند و اعتراض کردند. بنا بر این چطور این کاراکترها را به مسجد ببریم؟ البته در محل مسجد هم داریم. از روزی که محله گل و بلبل را ساختیم مسجد هم ساختیم. ولی نمی شود شخصیت طنز را داخل مسجد ببریم. ولی روحانی جوان برنامه که کارش قصه گویی است با گلدان خان به زبان شیرین مازندرانی صبحت می کند. می خواهیم زبان روحانی برای بچه ها شیرین باشد و این لباس را به عنوان دوست عموپورنگ در ذهنش جا بیاندازیم. وقتی به لباس روحانی حس خوب دارد بعدها پای حرف هایش هم می نشیند و به حرفهایش هم گوش می دهد. نمی خواهیم شعار بدهیم. می خواهیم بچه ها این لباس را یک چیز خوش ببینند.
فرضیایی: از جمله موارد دیگری که در برنامه گنجانده شده، اخلاقیات است. به عنوان مثال، شکر گذاری یا احساس رضایت از خود و عزت نفس چیزهایی است که کم می بینیم. ما دائم داریم بدی ها را می بینیم. درست است که بدی ها هم هست و گرفتاری ها هم هست. اما اگر دائم از اینها بگوییم کی فرصت پیدا خواهیم کرد تا از خوبی ها بگوییم؟ اگر خوبی داریم باید آن را برجسته کنیم. ما در این فصل به این موضوع به خوبی پرداختیم و من خیلی خوشحال هستم از اینکه در قالب طنز غیرمستقیم آموزش هایی داشته ایم و قشنگ پرداخته شده است. مثلادر زمینه احساس خود رضایتی آمده ایم کاراکتر آقای بحرانی را داریم که نقش شوهر عمه من را بازی کرد. او از شهرستان می آید و از همه ناراضی است. در نهایت می فهمیم او هنوز خوبی های خودش را کشف نکرده است که بدی های دیگران را می بیند. کمبودهای خودش را با به چشم آوردن بدی های دیگران جبران می کند. چیزهایی که در بچه ها می بینیم که به یکدیگر می گویند تو که مثلا عینکی هستی یا قدت کوتاه تر از من است. در نهایت به این نتیجه می رسد که خودش چقدر فردی است که می تواند خوب بنویسد و صدایش قشنگ است. جایی به عموپورنگ می گوید تو با این بینی بزرگ و خال روی صورتت چطور اینهمه سال برای بچه ها برنامه اجرا می کنی. من هم گفتم اگر بینی ام بزرگ است اهدافم هم بزرگ است. بچه ها من را اینطور دوست دارند. اهداف بزرگی دارم. دل بچه ها و دل مردم را شاد می کنم. گفت واقعا اینها را داری؟ گفتم بله.
**یعنی عقیده دارید در بخش محتوا درست عمل کرده اید؟
فرضیایی: اتفاقا ما دغدغه های امروزی را به خوبی مورد نظر قرار می دهیم. محیط زیست مسئله کمی نیست.عروسکی که به نام عروسک پسماندی است ساخته شده از پسماندها و اشتباهات من و شماست. که وقتی بیرون می رویم بطری را روی زمین پرت می کنیم. درختی را می بریم. شما ببینید غالب کامنت های من چه محتوایی دارد. خیلی خانواده ها می گویند خدا خیرتان بدهد. ما کلمه ببخشید را برای بچه ها جا می اندازیم در جامعه ای که مسلمان هستیم و حسن رفتارمان باید الگوی دیگر جوامع باشد. ما تازه داریم ببخشید را جا می اندازیم. آموزش اینها یعنی خدمت کردن، عبادت کردن و درست زیستن. مگر خدا از بنده هایش چه می خواهد؟ دل همسایه را شاد کردن و به او رسیدگی کردن. خانه ما امید محله است. یعنی هر کسی هر مشکلی دارد سراغ خانه عمو پورنگ می آید.
درویشعلی پور: در سری های قبلی کاراکتر عمو نوروز حرف های خدایی می زد. نمی شود گلدون خان که یک شخصیت کمدی است حرف های مذهبی بزند. این بار هم یک روحانی آورده ایم که از قسمت ۱۳ وارد قصه می شود و حرف های مذهبی می زند. در بچه محل تلاش کردیم از فضای فانتزی و تخیلی بیرون بیاییم و قصه رئال را دنبال کنیم. نقش منفی را هم حذف کردیم. هرکسی می تواند خاکستری باشد. یک وقت هایی یکی از نواقصمان که بیرون می زند منفی می شویم. خواستم به بچه ها بگویم هر کسی می تواند اشتباه کند و آن آدم بد باشد، اما در عین حال فرصت اصلاح هم برای او فراهم باشد.
**آقای فرضیایی، چه شد که در فصل جدید برنامه تان از «محله گل و بلبل» به «بچه محل» رسیدید؟
فرضیایی: خیلی غیرمنتظره و بدون هیچ گونه قصدی اسم «بچه محل» را برای برنامه انتخاب کردیم. قصدمان یک نمایش کودک و خانواده بود. در حقیقت به خاطر ماجرای کرونا به ما اصرار کردند که برنامه بسازیم و ما هم این بار همان محله گل و بلبل را با نام «بچه محل» ساختیم.
**تفاوت «بچه محل» با «محله گل و بلبل» در چیست؟
فرضیایی: مهم ترین ویژگی این فصل این است که به قصه خیلی حرفه ای تر پرداخته شده است. آمدن ژانرها و کاراکترهای جدید به انتقال خیلی از آموزش هایی که ما در پس فضای طنز داریم کمک کرده است. آدم هایی که می آیند همه شخصیت خود را دارند. عمو پورنگ شناخته شده است بنابراین کار خیلی سخت تر شده است. من باید خودم را بازی کنم. خود واقعی ام را بازی کنم. من عموپورنگ هستم و باید با کاراکترها و پارتنرهایم هماهنگ شوم و مسائل آموزشی را از طریق بودن در کنار آنها به بیننده انتقال بدهم. در فصل جدید هم به این موارد در بچه محل خیلی دقیق و حرفه ای تر پرداخته شده است.
**آقای درویشعلی پور در بخش نویسندگی کار، وظیفه سنگینی بر عهده شماست، در «بچه محل» اولویت های شما چه بود؟
درویشعلی پور: من ۱۰ سال است که با این گروه کار می کنم. توفیق خدمت به بچه های گروه و بچه های ایران را دارم و باید بگویم که اولویت ها هر بار تغییر می کند. یک بخشی از اولویت مربوط به زمان و مکان است. شرایط اجتماع متفاوت است. گاهی در شرایطی مثل الان در بحران کرونا هستیم. جو بسیار بدی حاکم بر مردم است و شاید در این جو بیشترین آسیب را بچه ها می بینند. چون به دلیل قرنطینه دیگر مدرسه نمی روند، روابطشان بسیار محدود شده و به تفریح نمی توانند بروند. وقتی چنین شرایطی به وجود می آید بچه ها ناخودآگاه به سمت آسیبهای روحی و روانی می روند. کسانی این مسئله برایشان دغدغه می شود که خودشان بچه دارند و می بینند که بچه هایشان دچار افسردگی و پرخاشگری شده اند. در فصل جدید هم بنا بود برنامه با حضور کودکان ضبط شود ودکور هم به همین شکل طراحی شد اما به دلیل کرونا مورد استفاده قرار نگرفت.
آقاجانزاده: بنابر این تعدادی از بازیگران را تغییر دادیم و در فضای فانتزی و طنز فکر کردیم. طراحی این کار برای بعد از عید بود و بعد از اعلام شعار سال توسط حضرت آقا. ما یک شخصیت مخترع در محله خلق کردیم و این شخصیت اسمش داداش جان است. اسباب بازی ساز و اسباب بازی فروش است و یک عروسکی با مواد پسماندی ساخته است. ویژگی این آدم این است که اهالی محل به هر چه که احتیاج دارند به این آقا مراجعه می کنند. او تولید می کند. فکر می کند و مشکل اهالی محل را به وسیله اختراع هایش حل می کند.
**در حقیقت به تولید توجه شده است؟
آقاجانزاده: بله. این بهترین مفهوم برای بچه ها است که هر چیزی نیاز دارید تولید کنید. واقعا این شعار نیست و ما از این طراحی هدف داشته ایم. بعد متاسفانه می گویند چرا عروسک تولید کرده اید؟ خوب فضا کاملا فانتزی است و با مواد پسماندی یک عروسک ساخته است و یک جورهایی بچه ها یاد قصه پینوکیو می افتند. ما یک شخصیتی داریم که شاگرد پدرژپتو بوده است. در فضای قصه و فانتزی با بچه ها حرف می زنیم. یک عروسک تولید کرده ایم.این عروسک هم مدام اشاره می شود که از مواد پسماندی ساخته شده است. با ویژوال افکت برایش توانایی هایی قرار داده ایم که باعث می شود بچه به کار جذب شود و از شخصیت مخترع ما علاقمند به تولید و اختراع شوند.
**این نکات مختص ساختار است، در محتوا چه تلاشی شده تا مضامین اخلاقی و دینی در کار گنجانده شود؟
درویشعلی پور: این برنامه برای اولین بار طوری طراحی شد که بچه ها در لا به لای نمایش قرار بگیرند. دکور را هم طوری طراحی کرده ایم که بچه ها نمایش ها را ببینند.اما به خاطر کرونا نشد و در یک هفته طرح را عوض کردیم. بعد گفتند روی مسائل شادی بخش تمرکز کنید. ما هم در همین راستا در هر قسمت محتواهای زیادی به بچه ها ارائه کرده ایم. به عنوان مثال اول و آخر برنامه دعا داریم. اینجا به جای امیرمحمد گلدون خان را می آوریم. او حرف مذهبی نمی زند. ولی حرف مذهبی فقط پرداخت مستقیم نیست. وقتی می گوییم به پدر ومادرت احترام بگذار یعنی نصف دین را به او گفته ایم. وقتی می گوییم مشورت کنید در کارهایتان دستور مستقیم دین است.
منبع: فارس
انتهای پیام
[ad_2]
لینک منبع
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0