گفت و گوی شنیدنی با یکی از رزمندگان هم استانی فاتح خرمشهر/ماجری جالب لری صحبت کردن رزمنده هم استانی با اسیر عراقی/نقش رزمندگان کهگیلویه و بویراحمدی در عملیات آزادسازی خرمشهر
[ad_1] به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی آگاه رزمندگان استان کهگیلویه وبویراحمد رشادت های زیادی در جنگ از خود نشان دادند بگونه ای که در هر عملیات موفقی ردپای شیرمردان این استان دیده می شد، همانگونه که در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر، رزمندگان زیادی از جای جای این استان حضور داشتند و
[ad_1]
به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی آگاه رزمندگان استان کهگیلویه وبویراحمد رشادت های زیادی در جنگ از خود نشان دادند بگونه ای که در هر عملیات موفقی ردپای شیرمردان این استان دیده می شد، همانگونه که در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر، رزمندگان زیادی از جای جای این استان حضور داشتند و نقل رشادت ها و فداکاری هایشان هنوز که هنوز است بر سر زبانهاست.
استان کهگیلویه و بویراحمد در مجموع تعداد ۱۸۸۴ شهید گلگون کفن را تقدیم اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران کرده است.
به مناسبت فرارسیدن سالروز آزاد سازی خرمشهر و عملیات غرور آفرین بیت المقدس، با سرهنگ پاسدار و بازنشسته غلامحسین نجات بخش از رزمندگان هم استانی که در این عملیات بزرگ حضور داشتند هم صحبت شده ایم و پای خاطرات زیبا و شنیدنی وی نشستیم.
مشروح این گفتگو در ادامه آمده است:
آگاه: در چه سالی و از کجا به جبهه اعزام شدید؟
نجات بخش: با توجه به اینکه استان کهگیلویه و بویراحمد در آن زمان یعنی در سال ۶۵ یگان مستقل نداشت به صورت پراکنده در یگان های مختلف سپاه انجام وظیفه می کردیم از جمله در لشکرهای فجر فارس، تیپ احمد بن موسی و همچنین لشکر چهارده امام حسین (ع) در عملیات بیت المقدس حضور داشتند و در عملیات تشکیلات بسیار منسجمی داشتیم.
زمستان سال ۶۰ بود که وارد منطقه شدیم و برای عملیات آماده شدیم، زمستان ۶۰ عملیات فتح المبین شروع شد که فرماندهی عملیات بر عهده شهید هرمز پور بود و بعد از آن به شهر برگشتم و مدتی را استراحت کردم و بعد دوباره برای عملیات الی بیت المقدس اعزام شدیم که این عملیات منجر به آزادسازی خرمشهر شد.
آگاه: عملیات آزادسازی خرمشهر از کجا آغاز شد و چند روز طول کشید؟
نجات بخش: هر کاری که باشد نیاز به مقدماتی دارد انسان خرید هم که می خواهد برود باید از قبل اطلاعاتی داشته باشد؛ از زمان عملیات فتح المبین، شناسایی و کار بر روی شهر خرمشهرآغاز شد که یگان های مختلفی از سراسر ایران همراه با ارتش و سپاه در آن منطقه در قالب قرارگاه های فتح و فجر ساماندهی شدند و در نتیجه از خود شهر اهواز که تا خرمشهر که ۱۱۰ کیلومتر است عملیات برای آزادسازی شهر آغاز شد.
عراقی ها تا ۵ کیلومتری شهر اهواز آمده بودند حتی تا جایی که تیر مستقیمشان به شهر اهواز اصابت می کرد پس عملیات آزادسازی 110 کیلومتر قبل از خرمشهر آغاز شد سپاه پاسداران طرح هایی به فرماندهی شهید باقری داده بود و طرح هایی از طرف ارتش توسط فرماندهان ارتش ارایه شده بود.
ارتش از سمت سوسنگرد و هویزه خودشان را به جوفیر و خرمشهر رساندند سپاه نیز پس از عبور از کارون وارد جاده اهواز خرمشهر شد و در نتیجه به خرمشهر رسید.
آگاه: مراحل عملیات بیت المقدس را بفرمایید؟
نجات بخش: عملیات نهایتا در تاریخ ۱۰ اردیبشهت اغاز شد و روز سوم خرداد پایان عملیات بود یعنی طی چهار مرحله عملیات و طی کردن ۱۱۰ کیلومتر مسیر که ابتدا از کارون گذشتند و یک جای پا در آن طرف کارون یعنی جاده خرمشهر و اهواز باز کردند و بعد از آن مرحله دوم عملیات به سمت شهر هویزه بود که یادمان شهید علم الهدی بود که تا آن زمان پیکر آنها بر روی زمین های سرد زمستان و گرم تابستان رها شده بود در عملیات نصر بعد از ۱۸ ماه شناسایی شدند و بنا بر خواسته خانواده هایشان همان جا اکثرا دفن شدند.
مرحله دوم عملیات اغاز شد و مرحله سوم ادامه مسیر تا منطقه حسینیه بود که در آنجا عملیات چند روزی متوقف شد، جنگ بود و آتش دشمن نیز تمام توانش را گذاشته بود که خرمشهر را برای خودش نگه دارد چون که منطقه خرمشهر از نظر ژئوپولتیک خیلی مهم است در تاریخ چهار بار شهر خرمشهر دست بیگانه ها افتاد.
جنگ جهانی اول و دوم، یک بار انگلیسی ها و یک بار نیز صدامی ها گرفته بود پس حائز اهمیت است این بار آمده بودند انقلاب را نابود کنند اگر نشد هم خرمشهر را در چنگ نگه دارند تا اینکه مرحله سوم آغاز شد و در مرحله چهارم و در تاریخ سوم خرداد ۶۱ ضربه نهایی بر پیکر صدامیان در خرمشهر وارد شد خرمشهری که عراقی ها آن را به دژ بسیار محکم تبدیل کرده بودند.
آگاه: چه چیزی باعث پیروزی در این عملیات و فتح خرمهشر شد؟
نجات بخش: آن زمان ما در محاصره اقتصادی بودیم و سلاحی به ما نمی دادند اما دراینجا یاری و عنایت خداوند باعث پیروزی ما شد همان گونه که امام فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد حالا از این شکست در شهر خرمشهر برای ما عایدات زیادی داشت و برای دشمن ضربه سنگینی بود چون ما در محاصره اقتصادی بودیم و به ما سلاح و دیگر مهمات داده نمی شد اما در این عملیات ما به اندازه سه سال سلاح و مهماتی که در دیگر جبهه های شمالی و جنوبی استفاده کنیم عراقی ها در خرمشهر برای ما به جا گذاشتند.
آگاه: چه تعداد از دشمن در خرمشهر کشته و اسیر شدند؟
نجات بخش: ما ۱۹ هزار و ۷۰۰ نفر فقط اسیر در خرمشهر گرفتیم و بیش از ۱۴ هزار کشته و زخمی از دشمن باقی ماند، تعداد ۷۰۰ اسلحه سبک ، انبارهای دست نخورده و پلمپ، و دیگر مهمات در این شهر انبار شده بود با عنایت خدا سه سال آذوقه مهمات ما در خرمشهر تامین شده بود.
آگاه: چند سال داشتید که در جبهه شرکت کردید؟
نجات بخش: در هفتمین روز شروع جنگ وارد جبهه شدم یعنی ۱۶ سال داشتم تاریخ ۷ مهر ۵۹ بود همراه دیگر رزمندگان به کردستان ورود کردیم هنوز سپاه خیلی شکل نگرفته بود و ما را به ارتش فرستادند شهید ارجمند و شهید رضایی نیز بودند که به سنندج فرستادند با اشرار درگیری داشتیم و مشغول مبارزه شدیم.
آگاه: از همرزمان شهیدتان که همیشه به یادشان هستند می توانید نام ببرید؟
نجات بخش: فراوان هستند، درعملیات فتح المبین روزی که گلوله زیر گوش شهید مرشدی اصل اصابت کرد تا موقعی که به شانه من خورد و زمین افتاد همیشه صدای آن گلوله را در گوشم احساس می کنم صدای ترکیدن جمجه ایشان را همیشه در گوشم می شنوم.
و دیگر دوستانی که همراه و همرزم ما بودند شهید رضایی که شجاعانه و دلیرانه اسلحه را برداشت و موضع تیربارچی عراقی ها و سنگر ار پی جی آنها را منهدم کرد و وقتی قصد داشت تانکی دیگر از عراقی ها را منهدم کند توسط تک تیراندازی که بر روی تانک قرار داشت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شهید شد.
آگاه: خاطره به یادماندنی در عملیات بیت المقدس دارید؟
نجات بخش: درعملیات بیت المقدس، ما در قالب گروه امام سجاد (ع) استان فارس سازماندهی شده بودیم فرمانده گردانی داشتیم که اکنون قطع عضو است و جانشینی به اسم سید عبدالحمید حسینی داشت که در تشییع جنازه ایشان نیز رمز و راز های فراوانی وجود دارد بعد از عملیات به شیراز رفتم تا روی قبرش نگهبان گذاشتند بعد سوال کردم که جریان چیست، ما در کنار هم و با هم بودیم چرا نگهبان گذاشتید روی قبرش؟خانواده اش گفتند ایشان وصیت کرده اند من را شبانه دفن کنند و تنها با حضور خانواده خودم باشند وقتی بردند او را در دارالرحمه شیراز دفن کنند نوری همراه با جنازه به سمت قبرستان حرکت می کنند و عده ای متوجه شده بودند و به خاطر این مردم از خاک آن نیز زیاد می بردند.
آگاه: از دلاوری های رزمندگان استان بگویید؟
نجات بخش: در آن عملیات خیلی از بچه های استان سازماندهی شدند،با شروع عملیات بیت المقدس یک عملیات انحرافی انجام شد که دشمن را به سمت استان العماره عراق بکشاند وقتی که ما وارد عراق شدیم که سختی های خاص خودش را داشت، انسان در برف که راه می رود زانوهایش خسته می شود خصوصا وقتی وسایلی نیز همراه داشته باشیم به سختی در این شن زارها خودمان را به دشمن رساندیم.
وقتی رسیدیم وارد خط دو و سه شدیم دستور عقب نشینی داده شد که بر گردید ما نیز برگشتیم دو نفر از رزمندگان دو تا از نفربرهای عراقی ها را برداشتند هنوز هوا روشن نشده بود که به خط اول دشمن رسیدیم در این منطقه درگیر شدیم و تن به تن جنگیدیم تعدادی زیادی از عراقی ها را اسیر کردیم چند نفر از شیرمردان که اسم پیرمرد بر انها نمی گذارم با ما بودند که نقش محوریت مدیریت و پدرانه برای گردان داشتند.
بعد از اینکه جنگ تن به تن بود متوجه شدم یکی از این شیرمردان نیست نگاه که کردم تا در ورودی یکی از سنگرها نشسته است و به سمتش رفتم و صدا کردم حاجی (یک کلاه سبز بندی بر سر داشت) داشت با عراقی ها با لهجه لری صحبت می کرد، چون تفنگ ها گاهی گیر می کردند وقتی گرد و خاک باشد و باید تمیز شوند من به بهانه سلاح به سمتش رفتم دیدم در سنگر عراقی ها نشسته ۸ تا عراقی هم در سنگر هستند و دارد با لهجی لری میگه "نییی ککایل ایمانه" عراقی ها متوجه نشدند بار دوم با صدای بلند همین جمله را تکرار کرد بار سوم نیز با صدای بلند تر گفت مگه با شما نیستم، اینها رو اورد بیرون و به یک رزمنده دیگر مال منطقه فارس دادیم در همین حین عراقی که می خواست حرکتی انجام دهد یک تیری از اسلحه شلیک کرد که خوشبختانه اسلحه گیر کرد و شلیک نشد.
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع
برچسب ها :ایران ، کهگیلویه و بویراحمد ، گچساران ، گچساران نیوز ، نفت و گاز
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0